تفنگ‌های آبی

تگها ، |۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه


با تفنگ‌های پلاستیکی رنگارنگ شان 
به هم شلیک کردند. 
گلوله‌هایی از آب! 
رگه‌هایی از شادی! 
انفجاری از شور! 
درد فروخفته! 
دسته‌ای کبوتر خود را به آب زدند. 
مرغ عشق زن فالگیر 
برگی از فال حافظ را بمنقار گرفت. 
" بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر 
باغ شود سبز و سرخ‌گل به بر آید " 
بلندگوهای بزرگ پارک 
صدای نوحه خود را بریدند. 
بی‌سیم‌های افسران جوان 
عشق و جوانی را فریاد زدند 
" من آمده‌ام، عشق فریاد زند " 
" من آمده‌ام ... " 
دهها جوان 
بی هراس مرزها را شکستند. 
تا از حرمت زندگی 
از حرمت آزادی 
از شور جوانی‌شان 
دفاع کنند. 
سلاح‌شان شادی بود 
گلوله‌هایشان آب 
به هم شلیک کردند 
به درختان مغموم 
به دیوارهای سیمانی رنگ باخته 
به خیابان‌های عبوس 
به نیروهای انتظامی 
به انگشترهای عقیق 
به پیشانی‌های داغ‌خورده 
به ریا 
به تزویر 
به اوراد کهنه 
به مقابر بویناک 
شلیک کردند
تا زندگی جاری شود 
و آب در خوابگه مورچگان 
ریزد
ابوالفضل محققی



ادامه مطلب

شور و لذت دخترانه علیه قوانین دربندکننده جمهوری اسلامی

تگها |۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

عزیزم!
چه اهمیتی دارد قوانین از ما چه می‌خواهد؟
مرا در آغوش بگیر تا در شور و لذت جوانی‌مان غرق شویم!

ادامه مطلب

تبریک به مناسبت پنجمین سالگرد کمپین یک میلیون امضاء برای قوانین برابر

تگها |


با تبریک پنجمین سالگرد کمپین یک میلیون امضاء
و با آرزوی پیچش آزادانه باد در گیسوان زنان ایران

ادامه مطلب

کار فرهنگی به سبک جمهوری اسلامی! سریال ستایش و حجاب اجباری

تگها ، |۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه


دو عکس از بازیگر سریال محبوب ستایش

بحث بر سر این نیست که کدام نوع پوشش بهتر است و کدام بدتر٬ مساله و در واقع مضحکه این است که جمهوری اسلامی که دم از کار فرهنگی برای جا انداختن حجاب اجباری می‌زند و قصد تبلیغ آن از طریق برنامه‌ها و سریال‌های صدا و سیما دارد٬ کار فرهنگی‌ را با وادار کردن زنان به پوشیدن حجابی شروع می‌کند که به آن حجاب اعتقادی ندارند!

و این نوع کار فرهنگی‌(!) که با زور شروع شود٬ منطقا به زور و گشت ارشاد نیز ختم میشود!

به صفحه فیسبوک تجربه‌ها و راهکارهای مبارزه با گشت ارشاد بپیوندید!
در صورتی که خاطره‌ای از برخورد با گشت ارشاد دارید و فکر میکنید انتشار آن در سطح وسیع می‌تواند مفید باشد٬ خاطره خود را به ما ایمیل کنید
ایمیل ما
ادامه مطلب

کابوس‌های امشب سرداران رژیم

تگها |۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

امشب بعضی‌ها خواب راحت ندارند و تا صبح کابوس می‌بینند! طفلکی‌ها!

ادامه مطلب

تغییر شیفت کاری گشت ارشاد در ماه مبارک رمضان!

تگها |۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه


امروز که از دم پلیس امنیت رد می‌شدم٬ دیدم بنزها و ون‌های گشت ارشاد جفت‌جفت پارک کردند و در حال تحویل دادن جوانها به مرکزشان هستند. بدجور اعصابم به هم ریخت٬ صد قدم که دور شدم در پارک مجاور محل کلانتری دختر و پسر جوانی را دست در گردن یکدیگر دیدم و کمی آرامتر شدم. برادران و خواهران و رهبر معظم آب در هاون می‌کوبند!

در هر حال٬ ظاهرا در ماه رمضان فرماندهان نامحترم نیروی انتظامی و رهبرشان خامنه‌ای برای رفاه حال مردم روزه‌دار تصمیم گرفتند که بیشتر صبح‌ها و بین ساعت ۱۰ تا ۱۲ به شکار قربانیان اقدام کنند تا مزاحمتی برای مراسم افطار خود و افرادی که گرفتارشان می‌شوند ایجاد نشود٬ کاری که جدا جای تشکر و خسته‌نباشید دارد!
روزهای قبل در همین ساعات ماشین‌های گشت ارشاد را در میادین و مراکز مهم شهر و همینطور ورودی‌های ایستگاه مترو زیارت کرده بودم که چون لاشخوران در خروجی‌های ایستگاهه‌ها منتظر ایستاده بودند.
.

با این اوصاف دوستان عزیز بهتر است این روزهای باقی‌مانده ماه رمضان٬ صبحها بیشتر مراقب باشند مبادا بی‌خود و بی‌جهت چند ساعت وقتشان تلف و اعصابشان خرد شود. عصرها و به خصوص نزدیکهای ساعت افطار می‌توان راحتتر بپوشیم و با دغدغه کمتری با دوستان قرار بگذاریم و آسوده‌تر در خیابان‌های شهرمان قدم بزنیم و از زندگی لذت ببریم!

ادامه مطلب

حجاب اجباری؛ نقطه ضعف اساسی جمهوری اسلامی

تگها ، |۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه
سایت امنیتی مشرق نیوز که وابسته به سرکوبگران مخالف «جریان انحرافی» است در نوشته‌ای سراسر تناقض آمیز به ویژه نامه «خاتون» که شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ در روزنامه ایران انتشار یافته است تاخته است.
نگاه ما در این نوشته طرفداری از دولتیان سرکوبگر (معروف به «جریان انحرافی» معتقد به ولایت امام زمان) در برابر سرکوبگران سنتی (معتقد به ولایت فقیه)نیست. بلکه تلاش خواهیم کرد با بررسی اعترافات هر دو گروه سرکوبگران که در بالا اشاره شد و گاه و بیگاه در در جنگ های داخلی خود بروز می دهند، نقطه ضعف های استراتژیک آنان را شناسایی و بازگو نماییم. بی‌شک، برای جنبش آزادی خواه ایران این آگاهی سودمند خواهد بود.
ویژه نامه «خاتون» از نگاه سایت مشرق نیوز
مشرق نیوز هرچند عاجزانه کوشش کرده است در ایرادات خود به «خاتون» به صورت مستقیم اهمیت استراتژیک مساله حجاب در ایران و غالب بودن جمعیت خواهان «آزادی پوشش» نمایان نسازد ولی در چندین مورد و در واقع در محور اصلی حمله خود به ویژه نامه ایران دراین کار ناکام مانده است؛ جایی که مشرق نیوز به تکرار از «به هم خوردن آرامش فضای کشور» بر اثر انتشار این ویژه نامه سخن گفته است یاجایی که مساله «حجاب اجباری» را  مساله ای «چالشی و جنجالی» در جامعه دانسته است.
به نوشته مشرق نیوز که دقت کنیم نگرانی های سرکوبگران در مورد مساله حجاب اجباری در جامعه به خوبی قابل دیدن است. مشرق نیوز تلاش ویژه نامه خاتون در استفاده از مساله حجاب را باعث اتفاقات و شرایط زیر دیده است:
- برهم زدن فضای آرامش کشور
- به دست گرفتن ابتکارعمل در فضای رسانه ای و افکار عمومی
- گرفتن ژست اپوزیسیونی و خود را مخالف وضع موجود نشان دادن
- خارج شدن از موضوعات اصلی و استراتژیک نظام اسلامی و وارد شدن به موضوعاتی فرعی و انحرافی
- خارج کردن نظام از قرارگاه استراتژیک و ورود به سنگرهای تاکتیکی و فرعی
- جنجالی و چالشی بودن مساله حجاب در جامعه

توجه به این نکته هم مهم است که مشرق نیوز چندین بار طرح مساله حجاب را جنجالی و چالشی دانسته است و جالب آنکه این «چالشی بودن» را نه تنها سیاسی که حتی «دینی» دانسته است: «جریان انحرافی در صدد آن است ... که ضمن طرح مسایل چالش برانگیز دینی ... موضوع "حاکمیت دوگانهرا در کشور رقم بزنند.»

نگرانی سرکوبگران از طرح مساله حجاب در جامعه و شکنندگی آنان در این زمینه
هر چند مشرق نیوز مساله حجاب را فرعی و حاشیه ای دانسته، اما حجم حمله های تند و نیزی که در چند روز گشته روزنامه ایران و نویسندگان ویژه نامه را در نوردیده است و همین طور نگرانی شدید خود سرکوبگران که برای مثال در مشرق نیوز با تکرار چنیدن باره «جنجالی و چالشی بودن» مساله حجاب آشکار شده است، به خوبی از شکنندگی سرکوبگران در برابر توجه عمومی جامعه به سرکوبگری در زمینه اجبار حجاب حکایت دارد.
به راستی باید پرسید اگر بیشترین افراد جامعه طرفدار حجاب اجباری در جامعه هستند و آن را پذیرفته اند، نگرانی سرکوبگران از چیست؟ چرا آنان طرح حتی کلیت مساله را «جنجالی و چالشی» می دانند؟ و از همه رسواتر آن را «چالشی دینی» نیز می دانند؟ آیا اعتراف بر «چالش دینی»  بودن مساله حجاب خود گواهی بر تفسیر به رای همان منابع دینی مورد استفاده سرکوبگران و وجود عقاید متفاوت در مورد حجاب (حتی از نظر دینی) نیست که سرکوبگران را حتی از جهت استدلال نظری نیز در تنگنا قرار می دهد؟
اگر به گفته مشرق نیوز مساله حجاب حاشیه ایست چگونه می توان «به دست گرفتن ابتکارعمل در فضای رسانه ای و افکار عمومی» را به طرح مساله حجاب توسط این ویژه نامه مربوط دانست؟ آیا این اعترافی به پوچ بودن ادعای سرکوبگران در حمایت بیشترین افراد جامعه از حجاب عمومی و خدشه دار شدن «عفت عمومی» بر اثر «آزادی پوشش» نیست؟
و درنهایت چرا از نگاه سرکوبگرانه ای که در مشرق نیوز هم نمایندگی می شود گرفتن «ژست اپوزیسیونی» می تواند برای گروه رقیب (همان به اصطلاح «گروه انحرافی») سودمند باشد؟ آیا این نیز اعترافی به اکثریت داشتن آزادی خواهان در جامعه امروز ایران نیست؟
نتیجه: هرچند از هر دو گروه سرکوبگری که این روزها بار دیگر برای منافع گروهی خود در برابر هم قرار گرفته اند هیچ کدام دغدغه آزادی بیان و عمل را در کارنامه خود نداشته و ندارند، ولی توجه به انتقادات این دو گروه از یکدیگر آشکار کننده نقطه ضعف های استراتژیک آنان خواهد بود. ویژه نامه خاتون هم هر چند از سوی احمدی نژاد و همکیشانش به جهت استفاده سیاسی برای انتخابات آینده مجلس تهیه و تدوین شده است، اما بار دیگر شکنندگی سرکوبگران در برابر طرح گسترده مساله «آزادی پوشش» در جامعه را آشکار و تایید کرد. بر جنبش آزادیخواه است که با پیگیری و دامن زدن به مساله «آزادی پوشش» در جامعه در هر چه بیشتر گسترانیدن فرهنگ برابری و آزادی در جامعه کوشا و همراه باشند.
به امید آزادی

ادامه مطلب

سلیقه‌های مختلف دست در دست یکدیگر در مقابل تحمیل‌کنندگان سلیقه‌ای واحد!

تگها ، ، |۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه
عکس تزیینی است
دوستان! فراموش نکنیم جمهوری اسلامی همانقدر که از «بدحجابان» و «بی‌حجابان» متنفر است٬ از «محجبه‌هایی» هم که به حق انتخاب پوشش دیگران احترام می‌گذارند و با زورگویی‌های این نظام مخالفند٬ متنفر است. یادمان باشد که ما نه برای رسیدن به «پوششی خاص٬» بلکه برای رسیدن به «حق انتخاب پوشش» مبارزه میکنیم! دستهایمان را برای گره خوردن در هر دستی که برای این حق مبارزه میکند٬ باز کنیم!

ادامه مطلب

پنج فیلمی از مبارزه موفق مردم با گشت ارشاد که رژیم را به لرزه انداخت


مقدمه: بدون شک مقابله مردم عادی و با دست خالی با نیروهای نظامی و انتظامی و قضایی هر حکومتی کاری پرهزینه و پرخطر است و در کمتر جایی از دنیا در شرایط عادی چنین اتفاقی می‌افتد. اما نفرت مردم ایران از رژیم جمهوری اسلامی و زورگویی‌اش به زنان آنقدر زیاد بوده که در تاریخ ۵ ساله گشت‌های ارشاد بارها و بارها چنین اتفاقی افتاده و مردم به کمک قربانی‌های گشت ارشاد رفتند و با صحبت٬ گفتگو و حتی درگیری‌های فیزیکی به کمک دختران شجاعی رفته‌اند که زیر بار زورگویی ماموران مجهز و مسلح نرفته‌اتد. به دلایل گوناگون بیشتر این رویدادها ثبت نمی‌شود٬ اما خوشبختانه کثرت این رویدادها آن‌چنان زیاد بوده که علی‌رغم خطرات آن٬ تعدادی از آنها توسط مردم فیلمبرداری شده و روی نت نیز گذاشته شده است. ۵ فیلمی که با توضیحات کوتاهی در ادامه خواهید دید٬ تصویرگر بخشی از مبارزه مردم علیه گشت ارشاد است٬ مبارزه‌ای که امروز دو جناح حاکم را بر سر ادامه دادن یا ندادن گشت ارشاد به جان هم انداخته است.

۱۳۹۰- (تبربز)- جمع شدن مردم و شعار علیه گشت ارشاد (فیلم)

۱۳۸۹- (رشت)- هو شدن گشت ارشاد توسط مردم و فرار ماموران  (موضوع داغ بالاترین فیلم )

۱۳۸۹- مقاومتی دخترانی شجاع در برابر گشت ارشاد و جمع شدن مردم ( فیلم )
۱۳۸۷- مقاومت دختر گرفتار دربرابر گشت ارشاد و جمع شدن و بوق زدن مردم و در نهایت رهایی دختر ( فیلم ) 

۱۳۸۶- شورش در آریاشهر در پی اقدام به دستگیری دختری جوان توسط گشت ارشاد ( موضوع داغ بالاترین -  فیلم ۱ - فیلم ۲ )


ادامه مطلب

خاطره‌ای از پلیس امنیت گیشا و معضل جدید جمهوری اسلامی: بی‌حجابان!

عکس تزیینی است

دوستی که برای پیگیری کارش چندین بار در دو ماه اخیر به پلیس امنیت گیشا (پشت کلانتری ۱۳۷ گیشا-شهرآرا) رفته بود٬ میگفت در کنار دختر و پسرهایی که به بهانه بدحجابی گذرشان به گشت ارشاد و پلیس امنیت می‌افتد٬ روزها جلوی پلیس امنیت گیشا افراد زیادی برای ترخیص ماشینهای توقیفی‌شان می‌آیند. در کنار در ورودی هم برگه‌های زیادی نصب شده که مشخصات ماشینهای توقیفی در آنها درج شده. نکته جالب اینکه اوائل در کنار مشخصات ماشین٬ «جرم» نیز درج شده است.
بعد از مدتی به علت اعتراض صاحبان ماشین یا هر علت دیگر مسوولان گشت ارشاد از درج علنی این اتهامات یا جرمها صرف‌نظر میکنند و این روزها بخش مربوط به جرم لاک‌گرفته و سفید دیده میشود اما دوستم میگفت هنوز جرمهای مندرج در یک برگ مشخص بود: از جمله «بدحجابی»٬ «حمل سگ!»«آلودگی صوتی»٬ «مزاحمت (یا چیزی شبیه این) و ...
اما از همه جالبتر این جرم بود: کشف حجاب!
ظاهرا سی سال بعد از اجباری کردن حجاب موسوم به اسلامی و خلق جرم جدید «بدحجابی»٬ این روزها جمهوری اسلامی محبور است جرم دیگری را به نام «کشف حجاب» به رسمیت بشناسد!
ورود «بی‌حجابان» را به صحنه اجتماعی و سیاسی کشورمان گرامی می‌داریم!

ادامه مطلب

وقتی بیضه‌های گروهبان مامور گشت ارشاد تاوان زورگویی حاکمان را می‌دهد!

تگها ، ، |۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه
مقدمهنویسنده خاطره‌ای که در ادامه خواهید خواند٬ یکی از سرباز وظیفه‌هایی است که مدتی راننده ون‌های گشت ارشاد بوده است. ماجرا٬ خرداد ۸۸ و کمی پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری رخ داده است. درستی یا نادرستی نحوه برخورد دختری که در این ماجرا گرفتار گشت ارشاد شده٬ خود نیازمند بحث و گفتگوست٬ اما لازم و مفید دیدیم که این خاطره جالب در سطح وسیع‌تری پخش شود٬ شاید به بجثهای مفیدی درباره راهکارهای مبارزه با گشت ارشاد منجر شود. 
صبح که هنوز خروس هم شروع نکرده به خوندن اومده منو صدا کرده که پاشو ، دو نفر از بچه های اداره اومدن ببر برسون خونشون ، ساعت چند ؟ ٣ صبح ! منم که خب مسئول گشت ارشاد بودم و عذرم موجه . گرچه دیگه بیخیال من شد ولی تا صبح دیگه پلک روی هم نذاشتم و این یعنی فاجعه ، مخصوصا که باید از صبح میرفتم گشت تا آخر شب ....
حسن نون تازه با خامه خریده بود که باز این قسمت از ماجرا بد نبود . ولی به خاطر این جریان ١۵ دقیقه دیر رسیدم یگان امداد که باز هم طبق معمول سرهنگ کلی بهم غر زد ، آخه ٣ تا مامور بنز و ٢ تا خانوم سیخ واستاده بودن تا من برم !
ماموریت امروزمون مترو بهارستان بود . تا طرف های ساعت ١٠ و نیم هیچ خبری نبود و همه جا در آرامش بود و منم توی بنز داشتم به این کلید ها و سوییچاش ور میرفتم که یهووو ....
ولم کنین کثافت ها ، ولم کن آشغال ! صدای فریاد یه دختر بود که جیغ میکشید و نعره میزد . مامورای خانوم سعی کردن آرومش کنند که نشد ، ملت جمع شدن دور ماشین و گروهبان همراه بنز هم رفت کمک مامورای خانوم تا دختره رو کنترلش کنه ، مردم رو متفرق کردم و پریدم بالا . درب هایس رو بستم و نشستم توش . برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم دیدم مامورمون داره سعی میکنه دختره رو آروم کنه که یهو یه چیزی گفت تلپ ! گروهبان که موفق نشده بود دستبند رو به دختره بزنه ، بیحرکت شد ، زانوهاش سست شدن و آروم آروم برگشت سمت من که با حیرت داشتم نگاش میردم . لپ هاشو باد کرده بود و اشک توی چشم هاش حلقه زده بود و رگ رگ شده بود ، دیگه نتونست طاقت بیاره ، دستشو گذاشت رو بیضه هاش و گفت : برووو کمال ، فقط برو !!
با سرعت نور میخواستیم بریم طرف اداره که نشد ! فولکس خرابه دستم بود و به زور ۶٠ تا راه میرفت . از اونطرف هم گروهبان با اینکه خجالت میکشید ولی پشت صندلی ماشین داشت بشین پاشو میرفت برا خودش تا بلکه یکمی دردش کمتر شه !
چراغ قرمز ، زرد ، خط ویژه ، خط غیر ویژه و هر چیز دیگه ای برای ما بی معنی شده بود ، بنزه از یه طرف آژیر میکشید ، دختره از یه طرف ، و گروهبانمون هم از یه طرف مینالید ... بالاخره رسیدیم به اداره و عمق فاجعه رو دیدم !
مامور خانوم هامون که کلا زخم و زیلی شده بودن . جای پنجه ی دخترک روی دستها و صورتشون به طور بدی مونده بود ، طوری که روی دست یکی از خانومها یه رد خون راه افتاده بود ، گروهبان مامورمون که داشت دور حیاط میدوید و آب یخ به صورتش میزد تا حالش بیاد جاش ! دختره هم که از بس نعره زده بود پای چشمهاش گود افتاده بود و دیگه خر خر میکرد و آدم رو میترسوند ! بردنش پایین و البته برای منم خوب شد چون دیگه صبح نرفتم گشت ! ...
برای هم‌اندیشی درباره مبارزه کاراتر با گشت ارشاد به صفحه فیسبوک تجربه‌ها و راهکارهای مبارزه با گشت ارشاد بپیوندید. 
ادامه مطلب

و شب پنداشت من خوابم!

تگها |۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه
تقدیم به جوانان «هنجار شکن» بندرعباس:
و شب پنداشت من خوابم
غریقی خسته در چنگال گردابم
امیدی رفته بر بادم 
و می پنداشت من برگم 
فرو ریزم به اندک باد وسرمایی 
لگدمالم کند امروز فردایی
نمی دانست 
درختم من 
در این سرمای دهشت زای پاییزی
اگر لختم اگر عورم 
ولی چون کوه مغرورم 
نمی داند مگر من ریشه دارم 
هان !
بهاری سبز را اندیشه دارم 
هان!
اگر طوفان شکسته شاخسارم را
اگردزدیده سرمای زمستان 
برگ وبارم را
کسی نا گفته می دانم
ومی دانم که خورشیدیست 
پس این ابر تیره نور امیدیست 
می دانم 
و می دانم پس از پاییز
پس این فصل طوفان خیز 
شکوه سبزه زاری هست 
می دانم
بهاری هست 
اری هست
می دانم.
شعر از یکی از دوستان




ادامه مطلب