
با تفنگهای پلاستیکی رنگارنگ شان به هم شلیک کردند. گلولههایی از آب! رگههایی از شادی! انفجاری از شور! درد فروخفته! دستهای کبوتر خود را به آب زدند. مرغ عشق زن فالگیر برگی از فال حافظ را بمنقار گرفت. " بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و سرخگل به بر آید " بلندگوهای بزرگ پارک صدای...