از همان روزهای آغازین انقلاب، نظام تازه مستقر شده جمهوری اسلامی با حملات مختلف به دانشگاه و دانشگاهیان نشان داد که برایش تحمل نهاد مدرن و متکی بر علم و دانش روز دانشگاه دشوار است، حملاتی که ابتدا با کلام و با صحبتهایی چون «ما هر چه میکٍشیم از دانشگاه است» آیتالله خمینی شروع و با هجوم مغولوار به دانشگاههای سراسر کشور و قتل عام دانشجویان و بستن دانشگاهها برای چند سال و اخراجهای وسیع اساتید و دانشجویان در طرح موسوم به انقلاب فرهنگی ادامه یافت. اما تلاشهای این چنینی نتوانست و نمیتواند بین دانشگاه به عنوانی نهادی مدرن و مبتنی بر علم با نظام عقبمانده جمهوری اسلامی آشتی و هماهنگی به وجود آورد و ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و با حمله مزدوران رژیم به کوی دانشگاه دور جدیدی از درگیریهای حاد میان دانشگاه و نظام حاکم آغاز شد. اخراجها و دستگیریها و احکام زندان وسیع در راه بود. مجید توکلی را از این حیث می توان یک نمونه به شمار آورد. ورودش به دانشگاه آغازگر زندان و شکنجه های طولانی مدت برایش شد تا آنجایی که او را لقب «شرف جنبش دانشجویی» دادند.
مجید توکلی به همراه مادرش |
زندگینامه: مجید توکلی در سال ۱۳۶۵ در شیراز به دنیا آمد. در سال ۱۳۸۳ در رشته کشتیرانی وارد دانشگاه امیر کبیر شد. دورانی که برای او آغاز بازداشت و شکنجه های طولانی مدت شد. اولین بار پس از اعتراضات شدید به حضورمحمود احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر دستگیر و مدت ۱۵ ماه را در کنار چند دانشجوی دیگر در زندان بسر برد، اتهام او و هشت دانشجوی دیگر دانشگاه امیر کبیر به گفته مقامات دانشگاه،توهین به مقامات جمهوری اسلامی ایران و مقدسات دینی در نشريات دانشجويی اعلام شده بود. دست استبداد برای توجیه اقدامات خود سعی بر آن کرد که توهین به مقدسات دینی را به این دانشجویان نسبت دهد.این در حالی بود که مدیران مسوول این نشریات بلافاصله انتشار این نشریات را تکذیب و آن را جعلی خواندند. انجمن اسلامی این دانشگاه در بیانیه های مختلف این اتهام را رد و آن را هدفمند دانست:
"انتظامات دانشگاه تا روز قبل دوشنبه ۱۰ ارديبهشت از پخش آزادانه «خبرنامه انجمن اسلامی» که به اعتقاد آن ها نشريه ای غيرقانونی است به شدت جلوگيری می کردند. اما روز دوشنبه ۱۰ ارديبهشت، يعنی همان روزی که قرار است نشريات جعلی در دانشگاه پخش شود، نه تنها هيچ گونه ممانعتی از پخش اين نشريه در صحن دانشگاه نمی نمايند که هنگام ورود خبرنامه انجمن اسلامی به دانشگاه، مامورين پر تعداد انتظامات در مقابل درب وليعصر دانشگاه هيچ گونه ممانعتی از ورود اين خبرنامه که يک نفر از دانشجويان آن را وارد دانشگاه کرده و به مامورين نيز می گويد که بسته ای که در دست دارد خبرنامه انجمن اسلامی است نمی نماید. جاعلين از اين که در آن روز چه نشرياتی قرار است از سوی دانشجويان منتشر شود اطلاع نداشتند. لذا منتظر می شوند تا تمام نشرياتی که قرار است در آن روز منتشر شوند، در دانشگاه پخش شوند تا مثلا از يک نشريه خاص دو شماره مختلف در آن روز منتشر نشود. لذا احتمال جعل نشرياتی که در آن روز به صورت معمول منتشر و پخش شد نيز می رود که اين نشريات در جريان توزيع نشريات موهن توزيع نشدند"[1]
این پرونده سازی باعث دستگیری هشت دانشجوی دانشگاه امیرکبیر شد که سه تن از آنان به مدت هشتاد روز با خانواده های خود ملاقات نداشتتند، امکان اختیار وکیل نیز به آنان داده نشد و در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی وزارت اطلاعات قرار داشتند. روز سه شنبه، دوم مردادماه ۱۳۸۶ نامه سرگشاده ای به عنوان رنج نامه خانواده های مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری خطاب به هاشمی شاهرودی رییس قوه قضاییه وقت ایران منتشر شد، خانواده های این سه دانشجو خطاب به شاهرودی گفتند که این اطلاعات را از پنج دانشجوی هم بند این سه نفر که به تازگی آزاد شده اند و پس از دو جلسه ملاقات با فرزندان خود کسب کرده اند: بازجویی های ۲۴ ساعته توسط تیم ۷ نفره و بازجویی های گاه و بیگاه شامل نیمه شب، نگهداری در سلول های با اندازه کوچک که امکان دراز کردن پا و راه رفتن در آن وجود ندارد، ارائه اخبار نادرست درباره خانواده، تهدید به ضرب و جرح اعضای خانواده و نزدیکان، پخش صداهای آزار دهنده در سلول در زمان استراحت، فرستادن دانشجویان به سلول افراد خطرناک، بخشی از آزارهایی است که این خانواده ها در نامه خود ذکر کرده بودند: «کلمه به کلمه آنچه شنیده ایم،همچون تیری بر قلب ما نشسته است. مگر یک جوان ۲۲ ساله توان تحمل چه میزان شکنجه وفشار را دارد» مجید توکلی در این دوران در اعتراض به رفتارهای غیرانسانی دست به اعتصاب غذا زد .برادرش پس از 21 روز اعتصاب غذا گفت: خبرجديدی از او نداريم . اين هفته هم پدرم به دليل ملاقات هفته گذشته با برادرم حال مساعدی نداشت و نتوانست با او ملاقات کند. تنها برادرم با خانه تماس تلفنی کوتاهی گرفت و به قدری حالش بد بود که نمی توانست صحبت کند، فقط گفت که هنوز زنده است و به زور دو سه کلمه حرف زد.[2]
دادگاه انقلاب اسلامی مجيد توکلی را به سه سال حبس، احمد قصابان را به دو سال و نيم و احسان منصوری را به دو سال حبس محکوم کرده و با قيد «تعزيری»، اجرای اين احکام را اجباری کرد.با آغاز سال تحصیلی دانشگاه ها در حالیکه تنها یک هفته از حکم دادگاه می گذشت دانشجویان در دانشگاههای مختلف تهران با شرکت در تریبون آزاد دانشجویی با نام «ستاره ها در اوین» نسبت به صدور احکام سنگین صادره علیه سه دانشجوی بازداشتی امیر کبیر به شدت اعتراض کردند.مجید توکلی سرانجام بعد از ۱۵ ماه بازداشت موقت, تبرئه و اوایل پاییز ۱۳۸۷ آزاد شد.
آشکار بود که این روح مبارز نمی تواند آرام بماند.در حالیکه چند ماهی بیشتر از آزادی اش نگذشته بود برای بار دوم و این بار در مراسم سالگرد مهندس بازرگان به همراه حسین ترکاشوند، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، کوروش دانشیار و اسماعیل سلمانپور به همراه چند فعال سیاسی ديگر بازداشت شد. اتهامات این بار شاید خنده دارتر از قبل بود: اخلال در نظم عمومی. اتهامی کاملا خلاف آنچه که روی داده بود.ستاد برگزاری مراسم یادبود بازرگان در ۱۷ بهمنماه در اطلاعیهای ذکر کرد: مراجعان به حسينيه ارشاد كه از تصميم مقامات انتظامي در جلوگيری از برپايي مراسم اطلاعی نداشتند با برخورد خشن و گاه همراه با ضرب و شتم مأموران رسمی و لباسشخصیهای حاضر در محدوده حسينيه ارشاد روبهرو شدند. مجيد توکلی بلافاصله بعد از بازداشت مدت ۲۵ روز را در اعتراض به بازداشت غيرقانونی و حبس خود در سلول انفرادی تنها به دليل حضور در مراسم سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان در اعتصاب غذا به سر برد. این بار پس از گذراندن ۱۱۵ روز در سلولهای انفرادی دو بند ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین نهم خرداد ماه ۱۳۸۸ با قرار وثيقه آزاد شد.
مجید توکلی پس از آزادی از زندان نیز برای ادامه تحصیل به بندر عباس «تبعید» شد. آزادی اش همراه بود با انتخابات ریاست جمهموری و شروع جنبش سبز. در روز دانشجو, یعنی ۱۶ آذر ۱۳۸۸ که همراه بود با اعتراضات گسترده به تقلب در نتایج انتخابات، مجید توکلی که از مهرماه در بندرعباس سکنی گزیده بود بنا به دعوتی که برای سخنرانی داشت به تهران آمد و در نطقی آتشین در دانشگاه امیر کبیر، مقامات بالای جمهوری اسلامی را مورد انتقاد شدید قرار داد: امروز روزی است که آمدیم در کنار هم جمع بشویم و علیه استبداد بایستیم و تمام فریادمان را بر سر استبداد بزنیم. [3]
پایان مراسم این روز همراه بود با آغاز فصل جدید زندگی وی در زندان، دست استبداد که شکنجه و سلول انفرادی را در دفعات قبل امتحان کرده بود راهی دیگر برگزید: تحقیر و تخریب شخصیت. این چنین بود که همان شب عکسی از مجید توکلی با لباس زنانه بیرون آمد که در خبر گزاریهای حکومتی ادعا می شد او را در حین فرار این چنین دستگیر کرده اند. ولی مشهود بود که شخصی با ریش های نتراشیده حتی در لباس زنانه هم شباهتی به زنان ندارد. حکومت اینگونه با رفتاری ناشیانه سعی در تحقیر توکلی می نمود اما فردای آن روز سایت های اینترنتی شاهد آماج عکس های مردانی بود که روسری بر سر کرده و با انتشار عکس خود در کنار مجید ایستادند و از وی حمایت کردند. این چنین بود که بار دیگر تیر حکومت به سنگ خورد، مجید نتنها تحقیر نشد بلکه هرچه بیشتر در نزد مردم عزیز شد و این جمله در دهان ها می چرخید: «مجید توکلی تحقیر نشد بلکه تکثیر شد.»
دو روز بعد انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر، در بیانیه ای چنین گفت:" تمامی دانشجویان دربند استبداد، افتخار جنبش دانشجویی هستند چه با لباس زنانه چه با لباس مردانه. اعتراض های گسترده دانشجویان در سراسر کشور در روز ۱۶ آذر، آنچنان مستبدین را گیج کرده است که جز لباس مبدل بر تن مجید توکلی کردن و عکس انداختن از او در تربیون های دولتی راهی ندیدند. کسانیکه مجید توکلی را در روز ۱۶ آذر در مقابل دانشگاه تهران با ضرب و شتم، به صورت وحشیانه بازداشت کردند و سپس برای تضعیف روحیه دانشجویان، مقنعه و چادر بر سرش کرده و عکس گرفتهاند، همان کسانی هستند که در سال ۸۵ با جعل نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، تلاش کردند دانشجویان را سرکوب کنند."
مجید توکلی ۱۳ دی ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به صورت غیر علنی و بدون حضور وکیل و خانواده اش محاکمه شد. اتهام مجید توکلی «فعالیت تبلیغی علیه نظام به نفع گروههای مخالف دولت »، « توهین به رهبری »، « توهین به رئیس جمهور» و « اجتماع به قصد اقدام علیه امنیت ملی » عنوان شد.دادگاه او را به هشت سال و شش ماه حبس، ۵ سال محروميت از فعاليت سياسی و ۵ سال ممنوعيت ازخروج از کشور محکوم نمود. مجید توکلی در نامه ای خطاب به قاضی پرونده به دفاع از خود پرداخت: نمیتوان فصلالخطاب بودن به این معنا که دیگر پس از آن سخنی نباشد و هرچه گفته شد، فقط پاسخ چشم آید، را پذیرفت و دیکتاتوری را نه. که خود کلمه فصل الخطاب معنایی از دیکتاتوری است و اساساً نمیشود کسی اوامر را دیکته و دیگران تقریر نمایند و گفت دیکتاتوری نیست که در واقع پذیرش امر دیکتاتوری در ساختار فعلی محقق است و نمیتوان ذکر کلامی را ناپسند دانست و وصف حالش را نه.[4]
اردیبهشت ۱۳۸۹ پس از گذراندن ۱۲۵ روز انفرادی، به بند عمومی منتقل شد.یک ماه بعد مادر مجید خبر داد که پسرش در اعتراض به انتقال مجددش به اوین دست به اعتصاب غذای خشک زده و نه آب میخورد و نه غذا. علی توکلی درباره وضعیت برادرش این چنین گفت: دچار خونریزی شدید معده شده و قادر به تکلم هم نیست چون اعتصاب خشک کرده است.
مادرِ مجيد توكلى نيز همراه با پسرش و ديگر زندانيان سياسى اوين اعتصاب غذا كرد: به خاطر مجيد اعتصاب غذا كرده ام. ديگر كارى از دستم بر نمى آيد كه انجام بدهم. من يك مادرم، مى خواهم با فرزندم همدردى كنم، چون او اعتصاب غذا كرده من هم مى خواهم با او اعتصاب غذا كنم.
مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد درتماس تلفنی با مادر مجید توکلی فعال دانشجویی زندانی، با خانواده او ابراز همدردی کردند و از او و مادرش خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهند. پس از این درخواست مادر مجید به اعتصاب خود پایان داد. مجید به همراه ۱۵ نفر از زندانیان سیاسی اوین که بیش از دو هفته در اعتصاب غذا بودند طی پیامی از داخل زندان اعلام کردند. به احترام درخواست «شخصیتهای جنبش» به اعتصاب خود پایان دادهاند. بعد از پایان اعتصاب مجید را به زندان رجایی شهر منتقل کردند. باید دید که دست استبداد پس از بکار بردن انواع روش ها چه راه دیگری را برای سرکوب مجید و جنبش دانشجویی ایران بکار می گیرد.
آنچه که نمود دارد این است که تمام روش ها غیر اخلاقی و شکنجه و سرکوب در طی این سالها نتیجه ای نداشته و جنبش دانشجویی فریاد بر حق خود را رساتر از قبل به گوش همگان میرساند. بهتر آن است که حال و هوای این روزها و آینده را از زبان مجید توکلی در نامه اش به مناسبت سالگرد ۱۸ تیر بخوانیم : برخلاف خواست دشمنان دانشگاه، نه تنها دانشگاه ساکت نماند که حتی اوین رنگ دانشگاه گرفت و جوانه های پر شور جوان آن سازنده های امید و شور برای جنبش دانشجویی شدند و موتور پیش برنده جنبش سبز در دوران افزایش سرکوب و ارعاب گردیدند و هزینه ها و سختی ها معیار پشتوانه پیروزی دانشجویان گردید. جنبش دانشجویی امروز راه گذشته خود را با سرعت بیشتری می پیماید آگاهی بخش است و با شجاعت به پیش می رود جامعه اش را میشناسد و روشنفکرانش را درمیابد پشتوانه روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی است نفی خشونت روا داری را به فرهنگ جامعه پیوند زده است این روزها رهبران سبز را تنها نمیگذارد و فرصت ها را غنیمت میشمارد یازدهمین ۱۸ تیرمان را سپری میکنیم و اینک تنها نیستیم در بی شماریمان رنگ سبز را برگزیده ایم و راه سبزمان سراسر امید است و با امید گام بر میداریم. آگاهی پشتوانه ای است که شجاعت و صداقت را با ما همراه کرده است و روح انسانی نفی خشونت را به ارمغان آورده و تثبیت ارزش ها نوید آینده ای سراسر آرامش و پیشرفت داده است.[5]
هرچند نظام حاکم سعی کرده با در بند کردن این جوان دلیر روحش را دربند بکشد، اما تلاششان تا به امروز بیهوده بود و مجید با اعتراضات مکررش به بیعدالتیهای درون زندان و همچنین با نوشتهها و تحلیلهایی که در مناسبتهای مختلف از شرایط سیاسی روز کرده و سعی کرده با راهکارهایی متناسب با شرایط به جنبشی که خود مجید از چهرههای شاخص آن است یاری کند، تا مبارزه سخت با دیکتاتوری حاکم را بهتر و پرتوانتر ادامه دهیم.
منابع :
0 Comments
ارسال یک نظر