منصور اسانلو متولد ۴ اسفند ۱۳۳۸ در تهران، ۵۱ ساله رهبر سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه (شرکت واحد) است که در پی مبارزات کارگری و برای احیای حقوق کارگران بارها توسط دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران تحت بازجویی قرار گرفته و از تیرماه سال ۱۳۸۶ به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی و تبلیغ علیه نظام به پنج سال حبس محکوم شد، مدتی قبل یکسال دیگر نیز به دوره حبسش اضافه شد و همچنان در زندان به سر میبرد.[۱]
منصور اسانلو
سابقه فعالیتهای اجتماعی:سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه براي احقاق حقوق كارگران بعد از وقفه اي طولاني در سال ۱۳۸۴ با تلاش ها و پيگيري هاي مستمر در حالی احيا شد و با بي اعتنايي مسئولان مواجه گرديد که طي ۱۵ سال فعاليت شوراهاي اسلامي كار به عنوان نمايندگان صنفي در مناطق دهگانه شركت واحد٬ هيچ يك از خواستههاي كارگران برآورده نشده بود. ناتوانی شورای اسلامی کار در تحقق خواستههای کارگران شرکت واحد٬ اسانلو و یارانش را بر آن داشت تا با گفتگوهای تک به تک و همچنین برقراری جلساتی هفتگی و عمومی٬ کارگران دیگر را نسبت به ضرروت تشکیل سندیکایی متعلق به خود کارگران و مستقل از حکومت متقاعد کنند٬ تا جایی که کارگران شرکت واحد با تشکیل مجمعی عمومی ۶۰۰۰ امضاء در حمایت از تشکیل سندیکا و انحلال شورای اسلامی کار جمع کردند.
منصور اسانلو و ابراهیم مددی
شورای اسلامی کار به رهبری علیرضا محجوب که موقعیت و قدرت خود را در خطر میدید و برایش نظر و منافع خود کارگران اهمیتی نداشت، نمیتوانست نسبت به این تلاشها بیتفاوت بماند. خود محجوب با توسل به قوانین ضدکارگری موجود اعتراف میکند که برایش نظر ۱۷هزار کارگر شرکت واحد اهمیتی ندارد : «اينها اگر ۱۷ هزار امضا هم جمع بکنند تا زمانی که شورا امتياز دارد (طبق انتخابات برگزار شده پيشين) کاری از پيش نمیرود. مجمع کارگران يا به مجمع عمومی انتخابات شورا در آينده می آيند يا نمی آيند؛ [اگر] نيامدند، انجمن صنفی تشکيل می شود.» بدینترتیب اولین حمله جدی به سندیکا از سوی شورای اسلامی کار رقم خورد.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴ شورای اسلامی کار به رهبری افرادی چون حسن صادقی (دبیر شورای اسلامی کار)٬ علیاکبر عیوضی و حاج چگینی به دفتر انجمن صنفی کارگران خباز در محله حسنآباد که محل تشکیل جلسات هفتگی کارگران شرکت واحد بود٬ حمله کردند و با شکستن در و ضرب و شتم کارگران سندیکایی نفرتشان از سندیکای مستقل را به نمایش عمومی گذاشتند. اوباشان گلوی اسانلو را میگیرند و زبانش را با تیغ موکتبری میبرند تا به اعتراف خود محجوب به همه کارگران این پیام را برسانند: «"" ٤ نفرآدم با عنوان غيرقانونی قطعا هرکجا که باشند ما برخورد می کنيم، ازاين به بعد برخورد می کنيم بنويسيد ازاين به بعد خود خانه کارگر رسما برخورد می کند. " محجوب به همین حد بسنده نمی کند واعلام می دارد:" اگر می خواهند درايران زندگی کنند بايد ازاين کلمه سنديکا استفاده نکنند، ما نمی گذاريم" هنگامی که خبرنگاری از محجوب که ظاهراً قرار است نماینده کارگران باشد میپرسد: «(کارگران سندیکایی حاضر در انجمن صنفی خبازان در ۱۹ اردیبهشت) کلی از مدارک و پولشان را مدعی هستند به سرقت برده اند٬ چه پاسخی داريد؟» محجوب با بیشرمی فقر کارگران سندیکایی را -فقری که حاصل خیانت امثال محجوب و حاکمیت مورد تاییدش بوده٬ اینگونه به مسخره میگیرد: «اينها پول دارند که پولشان گم شود؟». با این اوصاف طبیعی است که کراوات زدن اسانلو نیز از نظر محجوب مدرک جرم باشد و به خبرنگار بگوید: « عکس با کروات (اسانلو) را برايتان بفرستيم؟»
اما تمام این اوباشگری و تهدیدهای شورای اسلامی کار نتوانست در مقابل قدرت و همدلی کارگران شرکت واحد کاری از پیش ببرد و سندیکا با قدرت به راه خودش ادامه داد. و اینبار قوه قضاییه و نیروهای انتظامی و امنیتی نظام مجبور بودند خود مستقیماْ وارد عمل شوند.
قدم بعدی دستگیری ۱۰ تن از اعضای هیئت مدیره منتخب کارگران و از جمله اسانلو بود. در اعتراض به این مسئله٬ در تاریخ دوم دی ماه ۱۳۸۴ عده کثیری از کارگران در محدوده کوچه خیام - میدان حسن آباد دست به تجمع اعتراضی زدند که علیرغم تلاش نیروی انتظامی برای پراکنده کردن تجمع به اعتراض خود ادامه دادند و در نهایت این حرکت با قرار اعتصاب در روز چهارم دی ماه پایان یافت. در پی این تجمع اعتراضی و به ویژه اعلام اعتصاب در پایان روز سوم دی ماه کلیه دستگیر شدگان به غیر از منصور اسانلو آزاد گردیدند، اما عدم آزادی اسانلو و کسب مطالبات عقب افتاده که از مطالبات بر حق کارگران بود سبب شد که سندیکا شرکت واحد طرح اعتصاب را در روز مقرر عملی کند.
اعتصاب و تحصن در تمام طول روز یکشنبه چهارم دی ماه با مرکزیت منطقه ۶ ادامه یافت و بازتاب گسترده ای در تهران داشت و علارقم تلاش رژیم برای کم اثر کردن آثار اعتصاب با استفاده از سایر وسایل حمل و نقل، تهدید و ضرب و شتم کارگران و بازداشت عده ای از آنان، نقل انتقال مسافران در تهران در این روز با مشکلات فراوان مواجه شد و صفهای طولانی در ایستگاههای اتوبوس ایجاد شد و بالاخره در ساعت ۱۲ شب شهردار تهران (قالیباف) در جمع اعتصاب کنندگان حاضر گردید و قول داد دستگيرشدگان هرچه زودتر آزاد شوند و به مشکلات کارگران رسيدگی و با نمايندگان سنديکايی مذاکره شود، اما متاسفانه قالیباف به وعده های خود جامه عمل نپوشاند . در تاریخ ۱۱ دی ماه همان سال افرادی که آزاد شده بودند٬ به جرم اغتشاش و اختلال در نظم عمومی محاکمه شدند. رانندگان شرکت واحد تهران و حومه در روز ۱۷ دی به نشانه اعتراض به عدم آزادی همکارانشان و برآورده شدن خواسته هایشان با چراغ روشن در طول روز حرکت کردند و بر روی بسیاری از اتوبوسهای تهران نوشته شده بود «اسانلو بيگناه آزاد بايد گردد، سنديکای مستقل احيا بايد گردد.» همچنين بسياری از رانندگان شرکت واحد در آن روز عکس اسانلو همراه با شعارهای در حمايت از وی را بر روی اتوبوسها نصب کرده بودند به دنبال این حرکت نیروی انتظامی عده دیگری از فعالین سندیکا را دستگیر نمود. هیئت مدیره سندیکا در پی برآورده نشدن خواسته هایشان و عدم آزادی اسانلو بار دیگر روز هشتم بهمن ماه را برای اعتصاب مجدد اعلام نمودند. در پی انتشار این خبر در روز ۶ بهمن چندین تن از اعضای هیئت مدیره از جمله ابراهیم مددی نایب رئیس هیئت مدیره سندیکا بازداشت شدند، اما این بازداشتها سبب نشد که سندیکا از خواسته های بر حق خود بگذرد و همچنان بر اعتصاب در روز موعود اصرار کرد٬ اما در روز ۸ بهمن ماموران رژیم در اقدامی عجیب صبح زود به خانه عدهای از کارگران وارد شده و ضمن تخریب وسایل منزل و ضرب و شتم آنها را دستگیر و سپس در محل تجمع کارگران٬ نیروهای امنیتی به صورت وحشیانه کارگران را مورد ضرب و شتم قرار داده و صدها نفر را دستگیر نمودند، دامنه دستگیریها حتی به خانواده کارگران نیز رسید و عده ای از همسران و فرزندان رانندگان سندیکایی نیز بازداشت شدند. همچنین با توسل به زور و ضرب و شتم برخی رانندگان را وادار کردند که به سر کار بازگردند؛ سایر اتوبوسها را هم با نیروهای بسیج و سپاه به کار انداختند تا از این طریق روحیه کارگران را در هم شکنند.
دستاوردهای مبارزه سندیکا و رانندگان شرکت واحد: هرچند تا به امروز تنها بخش کوچکی از مطالبات رانندگان شرکت واحد و سندیکا متحقق شده، اما نباید از اهمیت بالای همین دستاوردها که حاصل فعالیت جمعی و سندیکایی بوده غافل شد. از جمله این دست آوردها میتوان به مواردی همچون
۱- اضافه شدن حقوق تا ۵۰۰۰ تومان در روز
۲- دادن شیر روزانه بعد ازسی سال به راننده
۳- افزایش حق ناهار از ۳۰ در روز به ۱۵۰۰ تومان
۴- حذف بلیط از مسئولیت راننده که در بی آر تی اجرا میشود
۵- پرداخت بن سالانه به مبلغ ۵۰۰۰۰۰تومان
۶-تحت پوشش قرار گرفتن شرکت واحد توسط شهرداری تهران
۷-پرداخت لباس کامل کار برای رانندگان
۸-پرداخت وامهایی که مشکلی از کارگر را جبران کند، اشاره نمود[۲] و این درحالی بود که همانطور که در بالا اشاره کردیم طي ۱۵سال فعاليت شوراهاي اسلامي كار به عنوان نمايندگان صنفي در مناطق دهگانه شركت واحد هيچ يك از خواستههاي كارگران برآورده نشده بود.
زندان: اسانلو ابتدا در دی ۱۳۸۴ (۲۰۰۶) و در پی اعتراضات کارگری دستگیر و به مدت ۸ ماه بازداشت شد. در مدت این ۸ ماه چیزی حدود ۳ ماه آن را در انفرادی سپری کرد. وی در مرداد ۱۳۸۵ با قید وثیقه سنگین آزاد شد ولی بعد از آزادی تا ماهها بعد تحت کنترل قرار داشت تا اینکه مجدداً در ۲۸ آبان ۱۳۸۵ در خیابان و در حالی که با ابراهیم مددی نایب رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد به ادارهٔ کار میرفتند تا به وضعیت کارگران اخراجی رسیدگی کنند مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ربوده شد، و بعدا اعلام شد که اسانلو در زندان اوین به سر میبرد. اسانلو یکماه بعد از این تاریخ مجدداً با قید کفالت آزاد شد.
اجلاس سالیانه ITF در لندن
پس از این اتفاقات اسانلو دیگر چهرهای شناخته شده در سطح ایران و جهان و در مجامع کارگری بود و فشارهای وارده بر او و سندیکای تحت رهبری او اعتراض گستردهای را در سطح ایران و جهان در بر داشت و بر همین اساس سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد به عضویت رسمی و دائمی اتحادیه بینالملل کارگران حمل و نقل ITF و تحت حمایت سازمان جهانی کار ILO قرار گرفت و در پی این عضویت از آقای اسانلو به عنوان نماینده سندیکای اتوبوسرانی ایران برای شرکت در اجلاس سالیانه ITF (اتحادیه بینالملل کارگران حمل و نقل) که در لندن و در تابستان سال ۱۳۸۶ برگزار شد دعوت به عمل آمد. آقای اسانلو در این اجلاس شرکت و ضمن ابراز نقطه نظرهای سازنده در ارتباط با وضعیت کارگران اتوبوسرانی ایران و وضعیت معیشتی آنان، مسائلی را پیرامون حل مشکلات کارگران ایران بیان کرد. دو هفته پس از بازگشت از اجلاس لندن، ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران برای بار سوم او را در خیابان و در حالی که به منزل خود باز میگشت مورد ضرب و شتم قرار داده و ربودند تا فصل دیگری از زندگی او در زندان آغاز گردد.
فشار به خانواده اسانلو: در طول مدتی که اسانلو در زندان به سر میبرد فشار بر روی خانوده وی ادامه داشت تا از این طریق مقاومت وی را در هم شکنند،در آذر ۱۳۸۸ در اقدامی عجیب، در حالی که اسانلو دومین سال زندان خود را میگذراند به حکم «دیوان عدالت اداری» از کار اخراج شد و از تمام حقوق و مزایای ۲۷ سال کارگری خود برای همیشه محروم شد تا فشار مالی نیز بر خانواده وی وارد آید.[۳]
اسانلو به همراه مادر و همسرش
اما فشار به خانواده تنها به مسائل مالی منتهی نمیشود در تیر ماه ۱۳۸۹ زویا صمدی عروس جوان اسانلو توسط افراد ناشناس در متروی کرج ربوده میشود و پس از ضرب شتم و شکنجه پنج ساعت بعد حوالی ساعت ده شب زیر پل سید خندان رها میشود. متاسفانه بر اثر ضرب و شتم عروس اسانلو فرزندش را سقط کرد،[۴]گفتنیست که زویا صمدی هیچ فعالیت سیاسی نداشته و تنها یک بار آن هم در شب نامزدی اسانلو را دیده است وی پس از ورود به خانواده بارها به صورت تلفنی و غیرتلفنی مورد تهدید قرار گرفته بود. [۵] همسر اسانلو میگوید که افرادی که عروسش را مورد ضرب و شتم قرار داده اند، از وی خواسته بودند که تعهد بدهد اگر اسانلو آزاد شد، نبايد ايران بماند و نبايد کاری انجام بدهد. [۶] شایان ذکر است که مسئولان امنیتی بارها اسانلو را تشویق به مهاجرت از وطنش کرده بودند و چنین فرصتی برای اسانلو در عمل هم در سفرش به انگلستان به دعوت اتحادیه بینالملل کارگران حمل و نقل پیش آمده بود، اما اسانلو با توجه به تعهدش به سندیکا و دیگر کارگران همواره چنین پیشنهاداتی را رد کرده است.
وضعیت فعلی اسانلو در زندان: اسانلو هم اکنون در زندان رجایی شهر به سر میبرد،وی دارای ناراحتی قلبی و کلیوی است، همچنین از ناحیه چشم نیز دچار عارضه است که تا کنون چندین بار مجبور به جراحی چشمان خود شده است. ناراحتی چشم او به خاطر ضرباتی است که ماموران وزارت اطلاعات بر او وارده کردهاند. وی در طول دورهی زندان بارها با وخامت حال جسمی روبهرو شده است، نیاز مبرم و جدی به درمان پزشکی در خارج از زندان به تایید پزشکی قانونی و پزشکان زندان نیز رسیده است. حتی پزشکی قانونی به خاطر وضعیت جسمی وی تا کنون دو بار به «عدم تحمل کیفر» او رای داده است، اما همچنان اصرار وجود دارد که او در زندان بماند. سوم شهریور ماه سال گذشته اسانلو در اقدامی خلاف قانون به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد تا کینهها و عداوتهای دستگاه امنیتی و قضایی به طور کامل در مقابله با او روشن شود.[۳] گزارشهای رسیده حاکی از آن است که اسانلو در زندان رجائی شهر چندین بار با کارد مورد حمله یکی از زندانیها قرار گرفته است .
پروانه اسانلو همسر او میگوید: «در بندی که آقای اسانلو هست، زندانیانی هستند که داروهای زیاد مصرف میکنند، اختلالات روانی دارند، از نظر روحی وضعیت مناسبی ندارند، قاتلانی هستند که به جرم قتل در زندان هستند و روحیهی پرخاشگری دارند و به بقیه زندانیها پرخاش می کنند » وی می افزاید «ما به شدت نگران سلامت جانی منصور اسانلو هستیم» . مسئولین زندان قول داده بودند که دو زندانی شرور را به بند دیگر زندان منتقل کنندکه با انتقال آنها وضعیت بند را بهتر کنند. اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. جرم منصور اسانلو سیاسی است و به همین سبب باید در زندان اوین محبوس شود ، لیکن برای فشار آوردن بر او ، رژیم وی را در میان تبهکاران زندانی کرده تا مقاومت او را بشکند . [۷] اسانلو به خاطر بیماریهایش، به خاطر شکنجهها و ضرب و شتمهای شدیدی که متحمل شد، به خاطر تحمل ماهها سلول انفرادی و فشارهای روحی بر خود و خانوادهاش در وضعیت دشواری در زندان به سر میبرد.
اتهام جدید اسانلو: در خرداد ۱۳۸۹ زمانی که اسانلو چهارمین سال محکومیتش را در زندان میگذراند با اتهامی جدید تحت عنوان "ارتباط با گروه های معاند نظام" تحت بازجویی در سلول انفرادی سپاه و تحت فشارهای شدید روحی قرار میگیرد . اسانلو اتهام ذکر شده را نپذیرفت و اعلام کرد که اتهام جدید کاملا بی اساس است [۸].
منابع: