هموطنان گرامی!
دیروز سهشنبه ۱۰ خرداد٬ مهندس عزتالله سحابی٬ رئیس شورای فعالان ملی – مذهبی و از چهره های معروف منتقد حکومت و یاران دیرین مهندس بازرگان در سن ۸۱ سالگی درگذشت. متاسفانه امروز دختر ایشان خانم هاله سحابی در مراسم تدفین پدرش به دست ماموران رژیم جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم قرار گرفت که نهایتا منجر به مرگ ایشان شد.
هاله سحابی٬ ۵۷ ساله٬ قرآنپژوه، فعال ملی-مذهبی و زندانی سیاسی و از اعضای انجمن مادران صلح بود. وی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مرداد ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از ضرب و شتم دستگیر شد و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق حضور مکرر در تجمعات غیرقانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری و پرداخت جریمهٔ نقدی محکوم گردید. در حالی که چندی بود ایشان در حال گذراندن دوره زندان خود بود٬ با وخیم شدن حال پدر و به کما رفتن ایشان٬ توانست روزهای آخر را در کنار پدرش باشد٬ مرخصیای که در کمال تاسف به قتل وی منجر شد!
شرح ماجرا از زبان شاهدان عینی
«حتی اجازه ندادند که پيکر مهندس سحابی ۱۰ قدم هم تشييع شود. ماموران امنيتی تمام شب را در خانه مانده بودند و هاله از ترس ربودن پيکر پدرش تا صبح بيدار مانده بود و قرآن می خواند. ماموران امنيتی قرار گذاشته بودند که تا سر کوچه گلستان، پيکر آقای سحابی تشييع شود اما صبح آمبولانس را آورده بودند درست جلوی در … در تمام عمرم اين همه نيروی امنيتی و نوپو را يک جا نديده بودم. من، هاله و چند زن ديگر جلو راه می رفتيم تا راه برای جسد باز شود. يک باره يک نيروی امنيتی به سمت هاله آمد که عکس پدرش را در دست داشت. عکس را از دست هاله کشيد. فرياد کشيدم که : صاحب عزاست، چکارش داری؟ که هاله بر روی زمين افتاد. فکر می کردند صحنه سازی است. فرياد می کشيدند و لگد می زدند تا از جا بلند شويم و بلندش کنيم. به صورتش ضربه زديم، آب بر سر و صورتش پاشيديم، پزشکانی که در محل بودند تنفس مصنوعی دادند اما هاله به هوش نيامد، نفس نمی کشيد.» آن گونه که شاهدان عينی کوچه گلستان در لواسان خبر می دهند، نيروهای امنيتی در اقدامی شتابزده، بدن نيمه جان هاله سحابی را در اتومبيلی انداختند و همراه همسرش به درمانگاه بردند و پيکر عزت الله سحابی را در آمبولانسی گذاشتند و به بهشت فاطميه انتقال دادند. نزديکان به خانواده عزت الله سحابی میگویند زمانی که آنها به بهشت فاطميه رسيدند، پشت درهای بسته ماندند تا خاکسپاری تمام شد.
احمد منتظری فرزند آیتالله منتظری که قرار بود برای مهندس سحابی نماز میت بخواند و به دلیل دخالت نیروهای رژیم نتوانست چنین کند٬ میگوید: «دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد. بلافاصله نیز وی را به همراهی یک پزشک به بیمارستان منتقل کردند، که متاسفانه ایشان درگذشتند. از نکات واضح و چشمگیر مراسم امروز، حضور تیمی از ماموران امنیتی و لباس شخصی بود، که بسیار هتاک و بی ادب و خشن بودند و بیش از دفعات و مراسم مشابه گذشته، به دنبال خشونت ورزی و اِعمال ضرب و شتم و اهانت به مردم بودند و به هیچ عنوان رعایت حال خانواده های داغدار و حضار را نمی کردند».
فریدون سحابی٬ عموی هاله سحابی نیز علت درگذشت هاله را ضربه به شکم و ریه و نهایتا ایست قلبی عنوان میکند.
مردم آزاده و عدالتطلب ایران!
اطلاعرسانی و با خبر کردن نزدیکان و آشنایان از این فاجعه کمترین کاری است که از دست ما برمیآید!
به هر طریق ممکن در مقابل این جنایت بایستیم!
جرس نیوز گفته:
ماموران امنیتی پیکر هاله سحابی را بدون حضور خانواده اش برای دفن به لواسانات منتقل کردند
سحام نیوز
سحام نیوز: پیکر بی جان هاله سحابی را نیروهای امنیتی ساعتی پیش به لواسانات منتقل کردند این در حالی است که خانواده سحابی قصد تشییع جنازه او را داشتند اما ماموران امنیتی با توسل به زور پیکر وی را از خانواده گرفته و به آنها اعلام کردند که جنازه را برای دفن به لواسانت منتقل می کنند. خانواده سحابی نیز بدون این که بتوانند خود پیکر عزیزشان را همراهی کنند راهی لواسانات شدند.
به گزارش خبرنگار کلمه ماموران امنیتی برای گرفتن جنازه هاله سحابی خانه مسکونی اش در مجتمع مسکونی نسیم دانش در پل گیشای تهران را به محاصره خود درآوردند.
پلیس جنایی که برای معاینه و صدور گواهی فوت هاله سحابی از اوایل ظهر بالای پیکر این شهید حاضر شده بود اظهارات شاهدان مرگ هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش را شنیدند. شاهدان عینی این حادثه توضیح دادند که هاله در مراسم تشییع جنازه پدرش در حالی که روحیه بالایی داشت و شاخه ی گلی در دست داشت و عکس پدر را روی سینه اش چسبانده بود پیشاپیش جمعیت عزادار حرکت می کرد. که ناگهان یکی از نیروهای لباس شخصی با حمله به هاله عزادار عکس سینه اش را پاره کرد و مشتی محکم بر روی سینه او را مورد ضرب و شتم قرار داد. هاله بر روی زمین افتاد و به گفته این شاهدان دقایقی بعد زندگی اش پایان یافت.
این گفته های شاهدان توسط پلیس جنایی ثبت شد.
۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۱۴