اشتباه گرفتن هدف و تاكتيك در جنبش سبز

تگها ، |۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه

در اين نوشته نگاهي انتقادي خواهيم داشت به هدف هاي راهبردي جنبش سبز و راهكارهايي كه براي رسيدن به آنها در پيش گرفته است. در يك روند جهت دار ابتدا هدف تعيين مي شود و سپس راهكار يا تاكتيك رسيدن به آن هدف برگزيده مي شود. نگاهي خواهيم داشت به كاركرد جنبش سبز از اين ديدگاه.

راهپيمايي ها و تجمعات خياباني: تاكتيك جنبش سبز تا 22 بهمن
جنبش سبز كه در روزهاي نخست شكل گيري به دنبال پس گرفتن راي دزديده شده خود و سرنگوني دولت كودتا بود بعد از آنكه نتوانست در همان روزهاي اول به هدف خود برسد از هر موقعيتي براي آمدن به خيابان و تجمع استفاده مي كرد. اين چنين جنبش سبز در حالي به 22 بهمن رسيد كه تجمعات و راه پيمايي هاي موفقي را در روز قدس، 16 آذر و عاشورا پشت سر گذاشته بود. در اين بين بودند كساني كه 22 بهمن را روز گام نهايي مي شمردند. 22 بهمن اما روزي بود كه جنبش سبز براي باري ديگر از دستيابي به هدف اصلي خود ناكام ماند و همچنين نتوانست تجمع يك پارچه و متحدي از نيروهاي خود تشكيل دهد. با اين حال تا بدين جاي كار هم جنبش توانسته بود از دولت كودتا مشروعيت زدايي كند، هم در داخل و هم در خارج از ايران. علل كاميابي (ناكامي) نسبي جنبش در 22 بهمن خود قابل پژوهش و بررسي بيشتر است اما درس بزرگي كه در اين ميان مي توان گرفت همانا لزوم بازنگري در تاكتيك ها و حتي اهداف ميان مدت جنبش سبز با در نظر گرفتن عامل «زمان» است.

مروري بر آنچه كه گذشت: پيدايش جنبش سبز و رشد آن تا 22 بهمن
جنبش سبز كه هدف اصليش از ابتدا سرنگوني دولت كودتا و پس گرفتن راي خود بود به زودي بر آن شد تا با تاكتيك راهپيمايي و تجمع هاي بزرگ ابتدا به هدف مياني، كوچكتر و دست يافتني تر مشروعيت زدايي از دولت كودتا دست يابد كه چنين هم شد.

تغيير هدف و تاكتيك ها بعد از 22 بهمن
22 بهمن نشان داد كه اداره‌ شهر و كشور به شيوه حكومت نظامي و با هزينه از دست رفتن مشروعيت، چيزي نيست كه سركوبگران ابايي از انجام آن داشته باشند. این مسئله و همچنین افزايش هزينه هاي جاني و مالي مردمي كه از كوچكترين حمايت هاي قانوني بهره مند نيستند، لزوم تغيير تاکتیکهاي جنبش سبز را موجه تر مي سازند. از طرف ديگر با كامل شدن مشروعيت زدايي كه تاكنون صورت گرفته است، لزوم تعريف اهداف ميان مدت جديد هم خودنمايي كرده است.
در نگاه كلي، با در نظر داشتن هدف اصلي كه همان سرنگوني كودتاچيان باشد، مي توان به اهداف مياني فكر كرد كه راه رسيدن به هدف اصلي از آنها مي گذرد. موسوي، به درستي و به تكرار در اين روزها، به آگاه كردن مردم و ايجاد رابطه با قشر كارگر و معلم و به طور كلي قشر كم درآمد جامعه اشاره كرده است. راهكارهاي برآورده كردن اين اهداف ميان مدت جديد ساده اند. براي نمونه مي توان به موارد زير اشاره كرد:
· جريان اطلاع رساني معتبر و شفاف
· ايجاد تشکل هاي کوچک و بزرگ دموكراتيك در داخل جنبش
· ارتباطگیری با فعالین صنفی و مستقل كارگران و معلمان از راه همان تشكل ها به منظور شناخت نيازهاي قشر كارگر و معلم
· رساندن صداي قشر كارگر و معلم به گوش جامعه
· نقد و بررسي كاركرد جنبش و برنامه هاي پيش رو از طريق تحليل و گفتگو
و بسياري موارد ديگر.

اشتباه گرفتن هدف و تاكتيك
همان طور كه در بالا توضيح داده شد، هدف ميان مدت در اين روزها آگاه سازي جامعه است و نه مشروعيت زدايي (كه اين آخري انجام گرفته است). اين روزها، گاه به گاه، ديده مي شود براي مناسبتي راهپيمايي ها و تجمع هاي نه گسترده كه محدود و زمان بندي شده تبليغ مي شود، كاري كه اگر در ماه هاي گذشته در ابعاد وسيع انجام مي گرفت درست مي نمود. روشن است كه اين تجمعات و راهپيمايي ها خود هدف نمي توانند باشند. بنابراين اگر بتوان آنها را به عنوان راهكار در نظر گرفت بايد پرسيد سود و هدف از اين راه پيمايي ها و تجمع ها چيست؟ براي پاسخ دادن به اين پرسش بايد توجه داشت كه بعد از 22 بهمن هدف ميان مدت جنبش عوض شده است و راه پيمايي ها و تجمع هاي نه چندان گسترده- با توجه به هزينه زياد جاني و انساني- راهكار مناسبي براي رسيدن به اهداف جديد ميان مدت جنبش كه همان آگاه سازي توده جامعه و رابطه با قشر كم درامد آن است، نمي باشد.
بنابراين پافشاري بر راه پيمايی ها و تجمعات محدود و زمان بندي شده در شرايطي كه توده جامعه براي انجام آن آماده نيست بيشتر به اشتباه گرفتن هدف و تاكتيك در جنبش، با حذف عامل «زمان» مي ماند تا راهكاري مناسب براي سرنگوني كودتاچيان. به همين دليل، روي آوردن به روش هاي نو و تازه در جنبش سبز براي برآورده كرده اهداف ميان مدت جديد ضروري مي نمايد.

بررسي بيشتر اهداف و راهكارهاي پيش روي جنبش را به گفتاري ديگر وا مي گذاريم.

توضيح: اين نوشته با راهپيمايي هاي بزرگي همچون آنچه جنبش براي سالگرد انتخابات در خرداد ماه تدارك مي بيند، مخالف نيست.