رسول بداقی٬ یک معلم در بند ٬ عضو کانون صنفی معلمان و یک فعال حقوق بشر

تگها ، |۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه
«من درجامعه‌اي انساني زندگي مي‌كنم، اين جامعه قوانيني دارد كه برخي نوشته شده و برخي نانوشته هستند، من برجامعه‌ام تاثير مي‌گذارم و از جامعه‌ام تاثير مي‌گيرم. خوشبختي جامعه و خوشبختي من به هم گره خورده است. پس بايد براي خوشبختي خود و جامعه‌ام كوشش كنم.»
این آغاز یکی از دست نوشته‌های معلمی زندانی، از پشت میله‌هاست. رسول بداقی، متولد کوهدشت لرستان و دارای مدرک مدیریت آموزشی است. ساکن اسلامشهر بوده و تا پیش از دستگیری، در هنرستان شهید مصطفی خمینی مشغول تدریس بوده است. این عضو فعال و سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، در شهریور سال ۸۸ برای بار سوم بازداشت شده و این بار با گرفتن حکمی شش ساله در زندان ماندگار شده است. برای شناخت بهتر رسول بداقی بهتر است ابتدا از کانون صنفی معلمان بگوییم٬ کانونی که محور فعالیتهای اجتماعی وی بوده  است.
رسول بداقی؛ معلم و عضو کانون صنفی معلمان که به خاطر پیگیری
خواسته‌های معلمان در زندان به سر می برد همراه با قلوهایش ستایش و شکیبا
کانون صنفی معلمان ایران: این کانون از سال ۷۸ در اعتراض به وضعیت معیشتی معلمان و همچنین مشکلات نظام آموزشی، فعالیت خود را آغاز کرد. مرحله اول اعتراضات گسترده معلمان به سال‌های ۸۰ برمی‌گردد. در این سال اعتراضات معلمان و کارکنان آموزش و پرورش وارد دور تازه اي شد٬ بدین‌صورت که تجمعی محدود در اعتراض به لايحه بودجه منجر به سلسله راهپيمايي‌ها و تجمعاتي شد که مدت ۱۲ روز بخش بزرگي از معلمان را به خيابان ها کشاند که اوج آن تجمع ۱۰ هزار نفري معلمان در برابر مجلس بود. اين اعتراضات در روز ۶ بهمن در ميدان پاستور تهران و در مقابل دفتر رياست جمهوری -محمد خاتمی- به ضرب و شتم و دستگیری معلمان منجر و بدون دستاوردی ملموس به پايان رسيد. دو سال بعد، دور جدیدی از مبارزات معلمان با اعتصابی سراسری در کشور آغاز گشت. در فاصله ۱۶ تا ۲۲ اسفند ۸۲ تعدادي از معلمان در مدارس حاضر مي‌شدند اما به کلاس درس نمي رفتند و در واقع در دفتر مدرسه تحصن مي کردند. در سال ۸۳، شكل اعتراض معلمان دگرگون شد و به صورت عريضه نويسي‌های جمعي خطاب به مديران اجرايي درآمد. اما پردامنه ترين اعتراضات ‏کانون صنفی معلمان در زمستان سال ۸۵ و در اعتراض به بازگشت لایحه خدمات کشوری به وقوع پيوست. همزمان با سالروز اعتراض معلمان در ۱۶ اسفند سال ۸۲ و بنا به درخواست كانون صنفى معلمان٬ معلمان برخى مناطق تهران با تعطیل كردن كلاس هاى درس دست به اعتراض خاموش زدند. اعتراض معلمان كه به طور پراكنده در برخى مدارس مناطق چهار، هشت و پانزده آغاز شده بود٬ در ادامه به برخى مدارس مناطق دو، سیزده و شانزده هم كشیده شد. خواسته معلمان اجراى نظام پرداخت هماهنگ و اجراى كامل طرح ارتقاى شغلى است. علاوه بر عدم حضور در کلاسهای درس٬ معلمان بيش از ۶ تجمع گسترده برگزار کردند. ابتدا در تاریخ ۱۵ بهمن ۸۵، هزاران معلم با حضور در برابر مجلس شورای اسلامی تصريح كردند كه در صورت عدم انجام درخواست ها از رفتن به كلاس درس خودداری خواهند كرد.  این تجمعات در روزهای بعد نیز ادامه داشت و در چند تجمع پاياني ‏بيش از ۳۰ هزار نفر از سراسر کشور حضور داشتند. این تجمعات نیز با حمله وحشیانه نیروهای انتظامی و امنیتی و دستگیری دهها معلم مواجه شد. سرانجام لايحه خدمات کشوری پس از چند بار رد و بدل شدن بين مجلس ‏و شورای نگهبان در ۲۴ مهرماه ۸۶ تائيد و براي اجرا به دولت ابلاغ شد. همچنين به دولت فرصت داده شد تا پس ‏از تطبيق خود و تخصيص بودجه در نهايت تا آذر ماه ۱۳۸۷ احکام تمام کارکنان و همچنين کارکنان وزارت ‏آموزش و پرورش را از سال ۱۳۷۹ به اين سو بر اساس اين لايحه صادر کند.
دستاوردهای مبارزه صنفی معلمان: این اعتراضات اگر چه بدون هزینه نبوده و منجر به ضرب و شتم و زندانی شدن معلمان گردیده است، اما دستاوردهایی نیز برای معلمان داشته است که کانون در بیانیه مهرماه ۸۶ خود به مواردی همچون افزایش نسبی حقوق معلمان، افزایش سقف ارتقاء شغلی، افزایش هر چند اندک عائله­مندی بازنشستگان و فوق العاده سختی شرایط کار، اعطای همزمان ارتقای شغلی و همترازی به دارندگان مدارک کارشناسی ارشد و بالاتر و... اشاره کرده است.
رسول بداقی٬ معلم و عضو فعال کانون صنفی معلمان: رسول بداقی به عنوان یکی از اعضای فعال و تاثیرگذار، در این کانون به فعالیت پرداخته است. مهدی بهلولی، یکی از اعضای کانون، در توصیفش می‌نویسد «رسولی که من می‌شناسم... کتاب و فکر و گفتگو را می‌شناسد و دارای اندیشه‌ای گشوده است، اما پیش از هر چیز، بر شهود و وجدان خویش استوار است. انسان خودساخته‌ای، که از رویارویی با اندیشه و پدیده‌های نوین نمی‌هراسد و پویا و جستجوگر است».
بداقی اگر چه همواره پی‌گیر وضعیت معیشتی معلمان، حقوق عقب‌مانده آنها و به عبارتی شرایط حداقلی یک زندگی شرافتمندانه برای معلمان بوده است، در عین حال از نقد مشکلات آموزشی و مسائل مربوط به دانش‌آموزان و خانواده‌های آنها نیز کوتاهی نکرده است. تعدادی از نوشته‌های او در روزنامه آفتاب منتشر گشته است. اما حتی زندان هم مانع نوشتن و نقدهایش نشده است٬ به عنوان نمونه، وقتی حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش، طرح حذف دوره راهنمایی را ارائه کرد، بداقی، با امید و پیگیری تمام نشدنی‌اش، از درون زندان به نقد این طرح پرداخت و ضمن برشمردن مشکلات فراوان و ابتدایی آن، متذکر ‌شد که «وزير بايد از پيش مي‌دانستند كه هر طرحي بايد مراحل تحقيق تخصصي و آزمايشي را سپري كرده باشد... از اين رو، به وزير آموزش و پرورش پيشنهاد مي‌شود كه از دانش‌آموزان كشور، به هيچ وجه به عنوان ابزاري آزمايشگاهي استفاده نكنند».
بداقی تعهدات اجتماعی را به خوبی با تعهد کاری و شغلی و مسوولیتهایش در قبال شاگردانش تلفیق کرده است. یکی از شاگردان سابقش که بر حسب تصادف معلمش را در فضای مجازی دوباره یافته٬ چنین نوشته است: «تا حالا شده که یه دوست که تاثیر زیادی در زندگی شما داشته بعد از مدت زیادی دوباره ببینید؟ولی این اتفاق چهارشنبه شب برای من افتاد.بی خوابی به سرم زده بود.ساعت حدود دو و نیم نیمه شب بود. صفحه ی اول بلاگفا رو باز کردم که از عنوان یک وبلاگ خوشم اومد. وقتی انتخابش کردم و ازش دیدن کردم، اسم نویسنده ی اون برام آشنا بو؛ آقای رسول بداقی. فوراً یه کامنت براش گذاشتم:
ضمن عرض سلام خدمت شما می خواستم ازتون بپرسم: شما آقای بداقی دبیر هنرستان مصطفی خمینی (واوان)نیستی؟؟
بله خودش بود آقای بداقی. دبیر سال سوم دبیرستان. یک انسان حقیقت طلب.یک انسان  محقق. فردی که بیخودی حرفی رو نمی زنه و باور نمی کنه. فردی که منو با وبلاگ نویسی آشنا کرد. کسی که وقتی در کلاس از چیزی صحبت می کرد،ذهن خواب همه رو به فعالیت وا می داشت. کسی که وقتی صحبت می کرد،می فهمیدی که هیچ چیزی نمی دونی و باعث میشد که بری و اطلاعات خودت رو افزایش بدی. کسی که تو کلاس، خیلی بیشتر از اون چیزی که قرار بود به ما درس بده، به ما می آموخت. خیلی چیزایی که برای ما لازم و ضروریه ولی تو سیستم آموزشی ما نیست!! کسی که وقتی میومد تو کلاس، در همه ی زمینه ها اطلاعات خوبی داشت. یک طرف تخته، با یک گچ خطاطی می کرد و طرف دیگه از تاریخ می‌نوشت و از پادشاهان پارس می گفت. کسی که من رو وادار می کرد که فکر کنم .به همه چیز.مثلاً : اصلاً ما چرا خدا رو می پرستیم.کسی که هر چی ازش بگم کم گفتم.اینها رو هم از روی چاپلوسی نگفتم.چون اصلاً به ایشون احتیاج ندارم.»
از تجربه کانون معلمان به طور کلی و از شخصیتی مانند بداقی، می‌توان بسیار آموخت. یکی از این موارد، تجربه کار تشکیلاتی و اهمیت آن در فعالیت‌های اجتماعی است. می‌توان گفت آنچه در واقع منجر به دشمنی و ترس حکومت در رابطه با تشکل‌های مستقل نظیر کانون می‌شود، تاثیر انکارناپذیر آنها در پیشبرد خواسته‌های معلمان است. بداقی قدرت تشکل‌ها را دریافته است٬ چرا که معتقد است یکی از مشکلات معلمان آشنا نبودن با کار تشکیلاتی و «چشم به راه دیگران بودن» است. وی به منظور اتحاد بیشتر توصیه می کند که باید «ترس را كنار گذاشت، باور كنيم كه بايد براي رسيدن به حقوق خود هزينه بپردازيم، نسبت به همديگر گذشت داشته باشيم، تقسيم كار داشته باشيم، انحصار گر نباشيم، ديدارهاي بين شهري و كوچك از همكاران صنفي را بيشتر كنيم ... رابطه ها را گسترش دهيم، فرهنگ استفاده از تلفن، فكس، وبلاگ، ايميل و چت را گسترش دهيم. بطور تك تك هم در گسترش انديشه ي كانوني بودن در ميان همكاران كوشش كنيم و...».
او در نوشته دیگری، با هوشمندی خاص خود، باز هم به اهمیت این تشکل‌های مستقل می‌پردازد و گام را فراتر گذاشته، یادآور می‌شود که روابط عاطفی و دوستانه تا چه حد برای موفقیت یک سازمان ضروری است: «در سلسله مراتب نهادهاي غيررسمي ازجمله تشكل‌ها، آنچه اطاعت و احترام به بالادست و پيشكسوت و همكار و همسنگر را مشخص مي‌كند، مهر و محبت دوطرفه‌اي است، كه به خاطر عشق به سه نيروي هماهنگ در درون افراد از سطح به عمق آفريده شده است: هدف هماهنگ، پاكي هماهنگ و باور هماهنگ... روي اين حساب جمع سازمان بايد پناهگاهي براي عضو سازمان باشد و سازمان بايد آرامگاهي براي خستگي انديشه‌هاي فرد عضو باشد، نه اسباب ويراني انديشه او».
رسول بداقی، نه تنها در زمینه فعالیت‌های فکری، کوشا و منتقد مثبت اندیشی است بلکه همچنین در زمینه فعالیت‌های عملی کانون نیز سخت فعال و شجاعت مثال زدنی‌اش تکیه‌گاه دیگر اعضای کانون بوده  است. محمود بهشتی در گزارشی از تجمع معلمان در مقابل وزارت آموزش نوشته است «رسول بداقی پیش از همه و محکمتر از همه اعتراض می‌کرد... یکدفعه ماموران به سمت بداقی حمله کردند. چهره بداقی تماشایی بود. نگاه او به ماموران و نمایش‌هایی که می‌دادند بسیار تحقیر آمیز بود. من روحیه‌ی رسول را در زندان هم همین گونه دیده بودم. هیچ وقت لبخند از چهره‌اش گرفته نشد و هیچ وقت روحیه‌اش را نباخت ... بالاخره بداقی را با ضرب و شتم از جمع جدا کردند . بداقی  می‌خندید و آنها را به هیچ گرفته بود».
چنین برخوردهای شجاعانه‌ای، تا آن حد برای نیروهای اطلاعاتی گران آمده است که به گزارش روزنامه‌نگار هم‌بند او، احمد زیدآبادی، بازجویان در زندان دستان او را از پشت بسته و او را مورد ضرب و شتم شدید قرار داده اند. دغدغه‌های انسانی بداقی تنها در حوزه معلمان و آموزش و پرورش محدود نمی شود٬ او در دفاع از حقوق بشر با گروههای دانشجویی و حقوق بشری همکاری‌هایی داشته و همین فعالیتهای انسانی بر زورمداران آن‌چنان گران آمده که در اتهامات بلند‌بالای بداقی٬ فعالیتهای حقوق بشری رسول در کنار اتهامات صنفی‌اش قرار گرفته است.
زندان: نظام اقتدارگرای حاکم پاداش فعالیتهای صنفی و مدنی بداقی را با حکم محکومیت زندان شش ساله -یک سال به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و ۵ سال  به اتهام «تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی»- و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی  داده و امروز بیشتر از یک سال است که چنین شخصیت دوست داشتنی، پدر سه دختر، پدر ستایش و شکیبا، دوقلوهای چهار ساله‌ای که هنوز عکس پدر را به یاد دارند٬ اما در ملاقاتهای زندان وی را عمو می‌نامند، به خاطر پی‌گیری خواسته های معلمان، اعتراض به وضعیت آموزشی و  مبارزه برای دغدغه‌های انسانی خود در زندان به سر می‌برد؛ معلمی که امیدواریم هر چه زودتر باز هم در کنار شاگردان٬ همکاران و دوستانش باشد و به همه ما درس دوستی٬ مبارزه و تعهد اجتماعی بدهد.

دانلود فایل تک برگی pdf

منابع:
ادامه مطلب

عالیه اقدام دوست، فعال حقوق زنان در زندان اوین، را بیشتر بشناسیم

تگها |۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه
عالیه اقدام دوست،۵۷ ساله، به جرم شرکت در تجمع فعالان حقوق زنان در میدان هفت تیر تهران در خرداد ۸۵، از ۱۴ بهمن ۱۳۸۷ در زندان به سر می برد. عالیه اقدام دوست نخستین زندانی در ایران است که برای فعالیتی در راستای حقوق زنان، حکم زندان درباره‌اش اجرا شده‌است. او به سه سال زندان محکوم شده است در حالی که جرمش، تنها، شرکت مسالمت آمیز در تجمعی بوده است که کسب حقوق برابر برای زنان را پیگیری می کرده است. از نکات قابل توجه در فعالیت های اجتماعی عالیه این است که وی خود مستقل در تجمع زنان در میدان هفت تیر شرکت کرده بوده، نه قبل و نه بعد از دستگیری ارتباطی با تجمع کنندگان و فعالان حقوق زنان نداشته و  متاسفانه خویشاوند درجه یکی نیز برای پیگیری وضعیت پرونده‌اش ندارد.
کارت تبریک روز جهانی زنان برای عالیه اقدام دوست
که توسط کانون ره‌آورد در آخن آلمان تهیه شده است.
زندگی‌نامه: عالیه اقدام دوست در روز اول مردادماه ۱۳۳۲ در شهرستان فومن به دنیا آمده و اکنون ۵۷ سال دارد. عالیه هم اکنون چهار خواهر و یک برادر دارد که با توجه به اینکه خود کوچکترین فرزند خانواده است همه خواهران و برادرانش در کهولت به سر می برند. یک برادرش قبل از انقلاب در سال ۱۳۳۱ در زندان رشت اعدام شده‌است، پدر و مادرش فوت کرده اند و فرزندی نیز ندارد. عالیه با رتبه شاگرد اولی در مدرسه و با نمره هوش و استعداد تحصیلی ۹۹.۲ درصد با آنکه می توانسه به رشته پزشکی برود، به خاطر آنکه به گفته خودش دلنازک است، رشته تاریخ را در دانشگاه بر می گزیند. او در سال ۱۳۵۳ لیسانس تاریخ خود را از دانشگاه تهران گرفته است. عالیه قبل از انقلاب در دبیرستان‌های فومن و تهران دروس مختلفی از ریاضی و تاریخ تا تربیت بدنی و جامع شناسی را درس می‌داده است. او در دومین سال از پیروزی انقلاب ۵۷، در جریان پاکسازی جامعه از نیروهای منتقد، از آموزش و پرورش اخراج می شود. عالیه بعد ها در سال ۱۳۷۶ یعنی در ۴۴ سالگی موفق به گرفتن فوق لیسانس خود در رشته مدیریت صنعتی با گرایش تولید می شود.
سابقه فعالیت های اجتماعی: پدر و مادرعالیه افراد خیری بوده اند. مادرعالیه در همان زمان خود هم فعال بوده است چنانکه برای نمونه بعد از وقایع ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به مجلس شورای ملی می‌رفته و تحصن می کرده تا به مجلسیان اعتراض کند. خود عالیه در سال ۱۳۵۷ قرار بوده به عنوان اولین زن از شهرستان فومن برای ادامه تحصیل به آلمان برود ولی با این حال با شروع خیزش های مردمی در انقلاب ۵۷ با توجه به شناختی که از او و خانواده اش در شهرستان فومن وجود داشته، برای به وجود آوردن انسجام فرهنگیان، نماینده شهرستان فومن در استان گیلان می شود. عالیه در مورد چگونگی ورود خود به فعالیت های برابر‌خواهی زنان گفته است: «من از کودکی با مطالعه آثار جان اشتاین بک با واژه های نابرابری، فقر و تبعیض آشنا شدم به همین دلیل همیشه فقر و بی عدالتی و تبعیض برایم موضوعی مهم و حساسیت برانگیز بود. از همان کودکی وجود این نابرابری ها در جامعه برایم آزاردهنده و تلخ بود. هرچقدر هم که بزرگتر شدم دیدم که زنان پا به پای مردان تلاش می کنند ولی با توجه به قوانین تبعیض آمیز حاکم بر جامعه، زنان از نابرابری بیشتر رنج می برند و در زندگی شان اثر می گذارد». عالیه به عنوان مثالی از تبعیض در مورد زنان در جامعه می‌گوید «زمانی که قصد داشتم از همسرم جدا شوم قوانین طلاق تمام حقوق من به عنوان یک انسان را نادیده می‌گرفت در حالی که همسرم می‌توانست بدون هیچ دلیل موجهی از من جدا شود». او اضافه می کند «البته برابری جنسیتی تنها خواسته و دغدغه من نیست، من خواسته‌های دیگری نیز دارم که در جهت آن‌ها نیز فعالیت می‌کنم. همان طور که در نامه‌ام از زندان نیز نوشته بودم بحث تبعیض طبقاتی، افزایش نرخ تورم و بیکاری، کاهش خدمات بهداشتی، گسترش اعتیاد، فقر و فحشا و افزایش نابسامانی‌های اقتصادی، مخصوصا با بالا رفتن پرداخت حق السهم مردم، از جمله دغدغه‌های جدی من است که همواره سعی کرده‌ام در فعالیت‌هایم مورد توجه قرار دهم».
وضعیت در زندان: عالیه اقدام دوست در فروردین ۱۳۸۸ درتماسی که از داخل زندان با یکی از فعالین زنان داشته از مشکلات فراوانی که بند زنان زندان اوین دارد سخن گفته است. به شهادت عالیه تعداد زیادی از زنان زندانی دچار بیماری های روحی یا جسمی هستند که البته زندان اقدامی جهت بهبود این افراد انجام نمی‌دهد. به گفته عالیه هیچ گونه مواد پروتینی به زندانیان داده نمی‌شود و در هیچ یک از وعده های غذایی گوشت یا مرغ وجود ندارد. گاهی حتی۱۰ شب متوالی به زندانیان سیب زمینی داده می‌شود. به گفته عالیه همین وضعیت نامناسب غذا زندانیان را با مشکلات گوارشی مواجه کرده است. از طرف دیگر فروشگاه زندان محصولات غیرمفیدی را با قیمت های بسیار بالا به فروش می رساند که یا در توان خرید زندانیان نیست یا خاصیت چندانی ندارد. عالیه از « طبقاتی شدن فضای زندان» به عنوان یکی از جدی ترین مشکلات بند عمومی یاد کرده است. او می گوید «در طول زندگی روزمره در زندان افرادی که پول بیشتری داشته باشند سایرین را مورد استثمار قرار می دهند و هیچ کس نیز قادر به اعتراض به آن‌ها نیست این مشکل باعث سرخوردگی بسیاری از زندانیان شده است و همچنین سلسله مراتب را در بین زندانیان به شدت تقویت کرده است .در اثر این سلسله مراتب پدید آمده زندانیان با دست خود زندان های دیگری درون زندان ساخته اند که افراد کم توان را به شدت آزرده می کند و صدای آن ها هیچگاه به گوش کسی نمی رسد».
به عالیه در زندان مرخصی داده نشده و برای تهیه داروهایش نیز با مشکل مواجهه است، ولی با تمام این مشکلات عالیه در زندان هم دست از مبارزه برای کسب حقوق برابر برای زنان برنداشته است. او در مورد حقوق زنان با زندانی ها صحبت می کند که به گفته خودش برای زنان زندانی بسیار جالب است. او در حد توانش از همان درون زندان به زندانیان کمک های مالی می کند یا از آنها حمایت های روحی می کند. عالیه عقیده دارد مجموع این تلاش ها در طولانی مدت در بهبود وضعیت زنان زندانی تاثیر خواهد داشت و موجب ایجاد حس همدلی در بین آن ها خواهد شد. عالیه، در یکی از اخرین تلاش هایش در جهت کسب حقوق برابر برای زنان، در اسفند ماه ۱۳۸۸ به مناسبت روز جهانی زنان، تاریخچه مختصری از این روز را در بخش زنان زندان اوین برای جمعی از زنان زندانی خوانده است که به همین خاطر یک هفته را در انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذرانده است.
زندگی‌ای سراسر مبارزه: عالیه اقدام دوست، به شهادت یکی از فعالین زن که همزمان با عالیه در حال بازجویی شدن بوده است، در مدت بازجویی شدن نیز دست از مبارزه بر نمی‌داشته است؛ در جواب نماینده دادگاه که پرسیده بوده است چرا عالبه به تظاهرات زنان در میدان هفت تیر رفته است، عالیه با هیجان گفته است «چرا نباید می‌رفتم؟ به نظر من شما [نماینده دادگاه] اشتباه کردید که به تظاهرات نیامدید؟ شما هم باید می‌آمدید. به خاطر حقوق دختران و همسرتان باید می آمدید». عالیه در همانجا و در بازجویی توضیح داده است که سن مسوولیت کیفری برای دختران در ایران نه سال است و این ظلم بزرگی است که کودک نه ساله مجازات شود». او از دشوار بودن حق طلاق و حضانت فرزندان برای مادران گفته است و هر بار هم نماینده دادگاه را سرزنش کرده است که چرا همراه زن و دخترهایش به تجمع زنان در میدان هفت تیر نیامده است تا از حق زنان برای کسب حقوق برابر دفاع کند!
عالیه در دوران بازجویی و قبل از زندان رفتنش حاضر به پذیرفتن قرار کفالت نبوده است. او در برابر نماینده داگاه که اصرار داشته است عالیه برای خود کفیلی معرف کند، استدلال کرده است که «من خودم یک انسان مستقل هستم و خودم ضمانت می دهم که هر دادگاهی مرا احضار کرد فوری در آن حاضر شوم. اما حاضر نیستم کس دیگری ضمانت من را بکند. این توهین به من است». او در نهایت هم موفق می شود این خواسته قانونی خود را به دادگاه تحمیل کند.
عالیه اقدام دوست چه می گوید: عالیه هر گونه اتهامی علیه خود را رد می‌کند و عقیده دارد طبق ماده ۲۷ قانون اساسی، در هر تجمعی که در رابطه با حقوق زنان، معلم‌ها یا کارگران باشد حق دارد شرکت کند . او می گوید «من اولا زن هستم و بعد هم معلم بوده ام و در دوره ای نماینده فرهنگیان بودم و هم اینکه در دوره ای در کارخانه مزدا کار می کردم. بنابراین هم زن هستم، هم کارگر هستم و هم معلم هستم، پس طبق قانون می توانم در مورد حقوق صنفی خود در چنین تجمعاتی شرکت کنم و این کار را به هیچ وجه مغایر قانون نمی دانم».
عالیه اقدام دوست، فعال حقوق زنان و معلم پیشین دبیرستان های ایران، هم اکنون در ۵۷ سالگی به جرم شرکت در تجمع فعالان حقوق زنان دوران محکومیت سه ساله خود را در زندان اوین می گذراند. جرم ناکرده عالیه، به‌ مانند جرم ناکرده همه فعالین زن، اقدام علیه امنیت ملی اعلام شده است. این در حالی است که عالیه و باقی فعالین حقوق زنان تنها به دنبال کسب حقوق برابر در جامعه برای زنان هستند.
به یاری فعالین مدنی و زندانیان سبز خود بشتابیم.
منابع:
ادامه مطلب

نماینده ایران نیست!

تگها ، |۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه


ادامه مطلب

تجربه های پخش سی دی در شهر

تگها |۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه
از دوست مان علیرضا خواستیم که تجربه شان را در زمینه پخش سی دی مستند ایران سبز در سطح تهران را اختیارمان قرار دهد. ایشان هم زحمت کشیدند و نوشته زیر را برای ما فرستادند. امیدوارم با گردآوری تجارب دیگر دوستان و با همفکری بتوانیم راههای کم‌خطرتر و بهینه‌تری برای این کار بیابیم.
گروه ۲۳ خرداد
---------------
علیرضا:
دوستان گفتن اگه تجربه اي چيزي در مورد پخش مستند داري بگو... فقط چون كار دارم سريع و کوتاه مينويسم



۱- مهمترين مورد، مورد اثر انگشت هستش...توجه كنين كه توي همه مراحل بايد از دست كش استفاده كنيد،حتي مرحله ي گذاشتن سي دي خام توي رايتر...اگر دستكش نداريد ميتونيد سر انگشتهاتون رو چسب نواري بزنيد!(من خودم از اين روش استفاده ميكردم)
۲- سعي كنيد همه ي سي دي هايي رو كه رايت ميزنين چك كنيد كه سالم باشند...چون ممكنه يكي از همين سي دي هاي شما بخواد توسط يكي ديگه به مقدار زياد كپي بشه...پس هر سي دي ارزش همون سي دي اول رو داره
۳-حتما سعيكنيد نوشته اي درون پاكت سي دي قرار بديد و اگر تايپ شده باشه چه بهتر...چون امكان داره خيلي ها با ديدن سي دي اين به نظرشون بياد كه اين سي دي مشكلات اخلاقي داره يا ويروسيه يا خيلي چيزاي ديگه و بي خيال بشه...پس بايد متني رو روي سي دي داشته باشيد كه اعتماد بقيه رو جلب كنه
۴- براي پخش سعي كنيد كه موبايلتون كه همراهتونه خالي از هرچي موضوعات سياسي باشه...و چه بهتر كه عكس آغا! رو هم توش داشته باشيد! به خدا كار از محكم كاري عيب نميكنه...
۵- سعي كنيد سي دي هارو توي يك وسيله قرار بديد كه حمل و نقلش آسون باشه...يك كيسه...يك كيف كوله اي (كه من خودم استفاده از كيسه ي رنگي و دسته دار! رو ترجيح ميدم!)
۶- سعي كنيد سي دي هارو در وسيله اي كه ميخواهيد بااون حملشون كنيد مخفي كنيد...(شايد بگيد اين مسخره بازيا چيه! اما مطمين باشيد خيلي به كم كردن استرس تون كمك ميكنه.كافيه همينجوري بريد تا بفهميد استرس يعني چي!!!)
۷- از انجا كه نميشه توي خيابون دستكش پوشيد! بهتره چند دستمال كاغذي همراهتون باشه و بااون سي دي هارو برداشته و پخش كنيد.
۸-اصلا سعي نكنيد كه توي خيابونهاي بزرگ و پر رفت و آمد اينكارو بكنيد...جونتون رو كه از سر راه نياورديد! بهترين مكان كوچه هاي خلوت...ميتونين جلوي در خونه اي واستيد و الكي با موبايلتون صحبت كنين! و وقتي ديديد اوضاع خوبه سي دي رو بندازيد تو خونه و بريد...
۹- بهترين زمان براي پخش ظهر ها مخصوصا ساعت ۱ و ۲ هست...من به شخصه اصلا نصفه شب رو توصيه نميكنم...باور نميكنين؟ خودتون امتحان كنيد تا بفهميد چرا توصيه نميكنم!
۱۰- لازم نيست حتما داخل منازل بندازيد...زير برف پاك كن ماشين ها...روي نيمكت پارك ها...داخل كيوسك هاي تلفن عمومي...روي صندلي تاكسي و اتوبوس (وقتي كه داريد پياده ميشيد)
۱۱- سعي كنيد با لباس و مدل مو متفاوت بريد پخش كنيد...دركل تيپ و لباساتون با روزهاي معموليتون فرق كنه.ممكنه يكي مثلا شمارو ببينه كه داريد چه ميكنيد و بعدا هم شمارو باهمون لباس و ... ببينه سريع يادش مياد كه چيكارا ميكرديد قبلها(احتمالش كمه ولي كار از محكم كاري عيب نميكنه)
۱۲- حتما از پخش كردنهاتون عكس بگيريد...نميخواد از همه پخشهاتون عكس بگيريد...۴ تا ۵ تا كافيه...بعد اينهارو داخل اينترنت قرار بديد(البته اگر امكانش براتون هست)
۱۳-بايد صبور باشيد. ممكنه از ۱۰ تا كوچه هم رد شيد و امكانش نباشه چيزي پخش كنيد! هميشه حواستون به خونه ها باشه،ممكنه بعضي ها از پنجرشون نگاه كنن!
۱۴- سعي كنيد هميشه كامپيوترتون پاك از هرچي سياست! باشه...بهترين كار استفاده از برنامه هايي كه چندتا ويندوز رو توي يه ويندوز ميتونن نصب كنن.يه ويندوز الكي نصب كنيد و توي اون همه فعاليت هاتونو بكنيد.(براي آموزش همچين كاري خدا گوگل و سرچ رو آفريده!)
۱۵- سي دي هاتون و ديگه وسايل مربوط به جنبش سبز رو تويه جاي مطمين قرار بديد...من خودم يه بار به دليل مسايلي وحشتناك! مجبور شدم هارد كامپيوترم رو توي کیسه برنج بزارم!!!---يادش بخير!---
۱۶- سعي كنيد سي دي هارو به مردم توي خيابون نديد...اگر جو گرفتتون و ميخواي اينكارو كنيد به اونايي بديد كه معلومه جزب الهي نيستن...سعي شود از ميان خانوم ها انتخاب شود!(شوخي نميكنم،جدي ميگم.خانوم ها بهترن...يهو به يه مرده ميدي و يارو تو زرد از آب درمياد...حالا هي تو بدو...هي اون بدو!)
۱۷- فقط و فقط خودتون از كارتون باخبر باشه(البته پخشش توي اينترنت فرق ميكنه...منظورم بين دوستان و اينهاس) حتي به پدر و مادرتونم نگيد،بيچاره ها از نگراني ميميرن!
۱۸- هيچوقت توي جمع در مورده كارتون صحبت نكنين...من با گروهي از دوستام كه براي پخش رفته بوديم اين موضوع رو رعايت نكرديم و كار به جاهای باریک کشید.
۱۹-و نكاته ديگه اي همه ميدونن و ديگه تكراري ميشه اينجا گفت

و در آخر اميدتون به خدا باشه و بدونين كه ايران به شما افتخار ميكنه! و شما آيندگاني هستيد كه به فرزندانتون از كارهايي كه كرديد قراره بگيد و هي افتخار از خودتون در كنيد!
ادامه مطلب

خبر سکته مغزی جنتی٬ هشداری برای سایت انقلاب اسلامی

تگها |۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

یک سال و اندی پس از شروع جنبش سبز٬ دیگر باید روشن شده باشد که یکی از نقاط ضعف جنبش مردمی و بالطبع نقاط قوت سرکوبگران٬ بخش خبررسانی بوده و کودتاگران توانسته اند به طرق مختلف و به واسطه اخبار دروغین جنبش را منحرف کنند٬ نکته ای که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات رژیم نیز اخیرا به آن اشاره کرده است.[1]

به عنوان نمونه ای روشن میتوان به سایت جرس اشاره کرد که در ابتدای جنبش از اعتبار و نفوذ بسیاری برخوردار بود٬ اما به مرور و به دلایل مختلف از جمله اعتماد به منابع خبری مشکوک و در حقیقت کودتاساخته٬ این اعتبار بالای خود را از دست داد. مثالهای بسیار زیادی میتوان زد؛ از جمله خبر وجود شرایط مساعد برای اعتراض سبز در عصر روز ۲۲ بهمن٬‌ خبر دستگیری ۲۰ هزار نفر در ۲۲ بهمن٬ خبر حضور کروبی در نمایشگاه کتاب. متاسفانه سایت جرس از اشتباهات عدیده و هزینه بارش برای جنبش درس نگرفته و همچنان به منبع مهمی برای خبررسانی کودتاچیان بوده٬ تا جایی که بعضا به نظر میرسد کودتاچیان از جرس به عنوان سایتی برای فرستادن خبرهایی که بیشتر به طنز شباهت دارد٬ استفاده میکنند[2].

در مقابل میتوان به سایت کلمه اشاره کرد که فارغ از درستی یا نادرستی مشی سیاسی خود٬ به صحت منابع خبری خود توجه کافی را دارد و کمتر پیش آمده که خبری نامعتبر در این سایت منتشر شود.

دیشب خبری در سایت انقلاب اسلامی به سردبیری ابوالحسن بنی‌صدر دال بر سکته مغزی جنتی منتشر شد٬ خبری که به سرعت در فضای مجازی منتشر شد. اما این خبر نه تنها از سوی هیچ منبع معتبری مورد تایید قرار نگرفت٬ امروز صبح از سوی سخنگوی شورای نگهبان نیز مورد تکذیب قرار گرفت[3]. متاسفانه سایت انقلاب اسلامی با استناد به آنچه خبر حذف شده رجانیوز میداند٬‌ همچنان مدعی است که خبر دیشبش صحیح بوده است. اینجا چند مسئله مهم مطرح میشود.[4]

حتی اگر فرض کنیم که خبر سکته جنتی ابتدا در رجانیوز منتشر و سپس حذف شده٬ سایت انقلاب اسلامی باید توجه داشته باشد که رجانیوز و سایتهای خبری مشابه بیش از آنکه منابع اطلاع‌رسانی باشند٬‌ بخشی از نظام اطلاعاتی کودتاچیانند. برای کودتاچیان بسیار ساده است که ابتدا خبر دروغینی را منتشر و سپس از طریق سایتی مثل رجانیوز و به شیوه‌های مختلف آن را تایید کنند. در این مورد مشخص نیز٬ هرگونه اعتماد سایت انقلاب اسلامی به رجانیوز اشتباه محض است.

مهمتر از این سایت انقلاب اسلامی میبایست از تجربه سایت جرس درس بگیرد. در حالی که در چند ماهه اخیر جنبش اعتراضی مردم به نظرات جناب بنی صدر و جریان حامی ایشان به عنوان بخشی از اپوزسیون سکولار اقبال بیشتری نشان میدهد٬ فرض اینکه کودتاچیان به طرق مختلف سعی در نزدیکی و بی اعتبار کردن این بخش از اپوزسیون دارند٬ فرض دور از ذهنی نیست. باید توجه داشت که جنبش سبز از سایتی که نیروهای اصلی اش خارج از کشور است٬ به هیچ وجه انتظار ندارد یه خبرهای ویژه دسترسی داشته باشد. در این مورد خاص نیز خود خبر فوریت خاصی برای جنبش نداشت و صحت خبر نیز خیلی زود مشخص میشد

سخن آخر اینکه پیشنهاد ما به سایت انقلاب اسلامی این است که به خاطر بی دقتی و عجولانه برخورد کردن در این مورد خاص از خوانندگان عذرخواهی و در آینده منابع ناشناس خبری خود را مورد بررسی دقیقتری قرار دهند.

ادامه مطلب