۴۸ گروگان ایرانی٬ تعدادی زائر واقعی٬ تعدادی ماموران امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی!

تگها |۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه


درباره هویت ۴۸ گروگان ایرانی در سوریه بحثهای زیادی صورت گرفته٬ از طرفی عده زیادی این ۴۸ نفر را از ماموران نظامی و امنیتی رژیم می‌دانند و از سوی دیگر عده‌ای از افراد مستقل و خوشنام هم با اتکا به اطلاعات شخصی خودشان و آشنایی با بعضی گروگانها و خانواده‌هایشان ادعای رژیم را مبنی بر زائر بودن این افراد تایید میکنند.

در گفتگویی که یکی از دوستان ساکن ایران با چند نفر از اعضای خانواده این گروگانها داشته٬ اطلاعاتی به دست آورده که نشان می‌دهد هر دو ادعای بالا بخشی از حقیقت را بیان می‌کند٬ یعنی در واقع جمهوری اسلامی برای پوشش دادن به انتقال یکسری از نیروهای نظامی و امنیتی خود تعدادی از زائرین از همه جا بی‌خبر را هم همراه آنها به سوریه فرستاده است. شرح این دوستمان از این ماجرای تلخ را که از زبان این خانواده‌ها شنیده‌ام در ادامه خواهم آورد٬ به این امید که زائرین واقعی از این مهلکه خارج شوند.



عکسی از گروگانهای ایرانی


موسسه‌ای که مسئول اعزام این زائرین بوده موسسه خدماتی فرهنگی ثامن‌الائمه نام دارد. دفتر مرکزی آن در اصفهان
(چهارباغ خواجو جنب کتابخانه ابن‌مسکویه) است و دفاتری هم در تهران و مشهد دارد. این موسسه که توسط تعدادی از سپاهیان تاسیس شده٬ در ابتدا به اعزام اعضای سپاه و ارتش به مشهد و اماکن زیارتی مشغول بود اما به مرور و با توجه به ارتباطات وسیعش با دیگر نهادهای حکومتی و قیمتهای ارزانترش٬ کار خود را به مکه و مدینه و سوریه و عراق و حتی مراکز توریستی مثل دبی و کیش هم گسترش داد و افراد عادی هم می‌توانستند از امکانات آن استفاده کنند.

بعد از گسترش درگیریها در سوریه٬ این موسسه مانند دیگر موسسات تحت پوشش سازمان حج و زیارت اعزام تورهای عادی زیارتی به سوریه را متوقف کرد اما حداقل در مورد این ماجرای اخیر٬ به طور گزینشی اقدام به اعزام زائر به دمشق کرده. ماجرا از این قرار بود که از طرف سپاه به تعدادی از بازنشستگان زنگ می‌زنند و از آنها دعوت میشده که با شرایط خاص (تخفیف ويژه و قسط بندی) راهی سوریه شوند. درمقابل این مساله که شرایط سوریه عادی نیست٬ پاسخ داده میشده که دمشق آرام است و حلب هم که کمی ناآرام بوده٬ آرام شده است. ضمنا روی انگیزه‌های مذهبی و تقارن این تور با تولد امام حسن (۱۴ مرداد) تاکید میشده است. متاسفانه تعدادی از دعوت‌شدگان به خاطر شرایط نامناسب اقتصادی و همینطور انگیزه‌های مذهبی و همینطور تضمینی که مسوولین سپاه درباره شرایط امن دمشق داده بودند٬ دعوت را می‌پذیرند. در مصاحبه‌ای هم که رسانه‌های حکومتی از فردی که ادعا شده با برادر مدیر هتل ثامن‌الائمه کرده‌اند٬ روی این تخفیف ویژه و قسطی بودن و مقارنتش با تولد امام حسن تاکید شده که مساله درستی است.


مسوولان این موسسه در ابتدا قصد اعزام زنان را نداشتند و تاکید می‌کرده‌اند تنها مردان می‌توانند در این سفر باشند٬ اما با توجه به اصرار چند خانواده می‌پذیرند که تعدادی معدودی از زنان که ظاهرا زیر ده نفر بوده‌اند٬ همراه خانواده‌هایشان اعزام می‌شوند.


یک مساله که همان اول موجب تعجب خانواده‌ها شده این بوده که در حالی که اصفهان پرواز مستقیم به دمشق دارد و همیشه پروازها از اصفهان به دمشق انجام میگرفته٬ این‌بار از خانواده‌ها خواسته‌اند که برای پرواز به تهران بروند و پرواز به دمشق از تهران صورت میگیرد.


در کنار بقیه ضد و نقیض‌گوییهای فاحش مقامات حکومتی٬ در بعضی جاها اشاره شده که اینها در حال برگشت از سوریه بودند و در مقابل جاهای دیگر از جمله در صحبتهای صالحی در ترکیه گفته شده که در ۱۴ مرداد تازه به دمشق رسیده بودند. واقعیت هم همین بوده که این افراد روز ۱۴ مرداد مصادف با تولد امام دوم شیعیان تازه وارد دمشق شده بودند که در مسیر فرودگاه به محل اقامت٬ این حادثه اتفاق می‌افتد. ظاهرا این واقعیت شک‌برانگیز که در اوج درگیریهای سوریه و بعد از اتفاق بمب‌گذاری در دفتر وزیر دفاع بشار در دمشق٬ جمهوری اسلامی اقدام به اعزام افرادی به سوریه کرده٬ تعدادی از مسوولین جمهوری اسلامی را به صرافت این انداخته بوده که موضوع را وارونه جلوه بدهند و مدعی شوند این افراد در حال برگشتن از سوریه بودند که این حقیقت ندارد و اینجا هم ضد و نقیض‌گوییهای خود مقامات این را ثابت کرد.

افرادی که در دو اتوبوس دیگر بودند٬ به این هم اشاره کردند که در کنار بازنشستگان تعدادی هم شاغل سپاه هم در پرواز حضور داشتند. ظاهرا یکی از کارکنان فرودگاه٬ اطلاعات این پرواز «خاص و غیرعادی» از ایران را به ارتش آزاد می‌دهد و آنها هم موفق میشوند یکی از سه اتوبوس را بربایند.  بعد از این حادثه٬ بقیه افراد و در واقع زائرین واقعی این کاروان به طور طبیعی دچار ترس و نگرانی می‌شوند و دیگر تمایلی به ماندن در آن شرایط بحرانی دمشق را نداشته‌اند٬ اما ظاهرا مقامات جمهوری اسلامی برای اینکه ثابت کنند مساله فقط زیارت بوده و نه چیز دیگر٬ اجازه برگشت به کاروان را نمی‌دهند و زوار٬ سه روز با ترس و لرز را در دمشق سپری میکنند. در غیرعادی بودن شرایط همین بس که ظاهرا حرم حضرت رقیه کاملا بسته بوده و مسوولین سوری آن را برای این کاروان باز میکنند.

بعد از این ماجرا به خیلی از ضد و نقیض‌گوییهای مقامات حکومتی اشاره شده که ثابت میکند که قضیه کاملا فراتر از اعزام زوار عادی است اما چیزی که من بالشخصه ندیدم جای دیگری اشاره بشود٬ این مساله است که رژیم اسامی این چهل و هشت نفر (به جز یک نفر که احتمالا فردی عادی است) را اعلام نمیکند. در موردی که چند ماه پیش در اسفند سال ۹۰ اتفاق افتاده بود و ۱۱ ایرانی در سوریه به گروگان رفتند٬ رژیم بلافاصله اسامی‌شان را اعلام کرد٬ چون همگی‌شان زوار عادی بودند. اما این‌بار قضیه فرق دارد و رژیم برای لو نرفتن نیروهای خاص نظامی و امنیتی‌اش در این کاروان هیچ اسمی (حداقل به طور علنی) اعلام نکرده است. متاسفانه این احتمال وجود دارد دود این قضیه به چشم زوار عادی این کاروان هم برود.


بعد از برگشت٬ برای کاروان و خانواده‌های گروگانها به طور جدی این سوال مطرح شده که چرا سپاه در این شرایط و به این شکل وبا اصرار و تخفیف و ... این تعداد را عازم سوریه اسیر جنگ داخلی کرده و با توجه به موارد مشکوک زیادی که در بالا به بخشی‌اش اشاره شد٬ الان خانواده‌ها شکی ندارند که اسیر بازیهای سیاسی سپاه و حکومت شده‌اند. در چند روز اول این افراد و خانواده‌ها درباره اتفاقات با دوستان و آشنایان صحبت میکردند که من هم از همین طریق این اطلاعات را به دست آوردم٬ اما بعد از چند روز مسوولین به طرق مختلف (اینکه اگر صحبت کنید جان گروگانها به خاطر می‌افتد و ما خودمان از طریق دولت ترکیه و ... پیگیر کارها هستیم و شما نگران نباشد و حتی تهدید که این قضیه به امنیت ملی مربوط است و خودتان را به دردسر نندازید و ...) خانواده‌ها و اعضای اعزامی را وادار کرده که دیگر هیچ حرفی در این باره نزنند. جو نارضایتی و احساس بازی خوردن از سپاه در میان این خانواده‌ها بسیار بالاست اما به خاطر صحبتهایی که با آنها شده٬ فعلا سکوت اختیار کردند.


خوشبختانه در صحبتهای اخیر یکی از فرماندهان ارتش آزاد خواندم که به این اشاره شده که «تعدادی» از گروگانها و نه همه آنها برای ماموریت نظامی و از طرف جمهوری اسلامی به سوریه آمده‌اند و ظاهرا خود ارتش آزاد هم متوجه واقعیت مساله شده است. فکر میکنم وظیفه همه ماست که از ارتش آزاد و مجامع بین‌المللی بخواهیم که تعدادی از گروگانها که زوار بی‌گناه و از همه‌جا بی‌خبرند را آزاد کند و حساب آنها را با نیروهای ویژه امنیتی و نظامی به‌گروگان‌رفته یکی نکند. البته مسوولیت اصلی هر اتفاقی که برای این گروگانها بیفتد جمهوری اسلامی است که باز هم مثل ماجرای انتقال مواد منفجره در سال ۱۳۶۵ در ساکهای حجاج عربستان از پوشش مردم عادی برای عملیات تروریستی‌اش استفاده کرده است.


به امید آزادی زوار واقعی و بی‌گناه و به امید به مجازات رسیدن تروریستهای جمهوری اسلامی در سوریه و مسوولان رده‌بالایشان!